جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

tebāq
tabaq  |

طباق

معنی: طباق . [ طِ ] (ع اِ) موافق . برابر. و منه : والسموات طباق ٌ، جهت مطابقه بعض مر بعض را. یا آنکه بعض آن بالای بعض است . (منتهی الارب ). قوله تعالی : الذی خلق سبع سموات طباقاً ؛ آن خدائی که بیافرید هفت آسمان را طبق بر بالا نهاد. یقال : اطبقت الشی ٔ؛ اذا جعلت بعضه فوق بعض . (تفسیر ابوالفتوح رازی ). و الم تروا کیف خلق اﷲ سبع سموات طباقاً ؛ گفت نمی بینید، یعنی نمیدانید که خدای تعالی این هفت آسمان مطبق چگونه آفرید. (تفسیر ابوالفتوح رازی ). زیر یکدیگر، طبقاتی که بعضی بر بعضی باشند. (غیاث اللغات ). هر چیز که آنرا بترتیب به روی هم چیده باشند. (برهان ). || (مص ) موافق کردن دو چیز را با هم . (غیاث اللغات ). تساوی . توافق . برابری . || طباق الارض ؛ هرچه بالای زمین است . (منتهی الارب ). || زمین بلند. (برهان ). || و قولها: زوجی عیایا طباقا؛ ای المطبق علیه حُمقاً. و قیل من یعجز عن الکلام فتنطبق شفتاه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || هفت آسمان :
مصطفی بین چونکه صبرش شد براق
برکشانیدش ببالای طباق .
مولوی .
|| (اِمص ) (اصطلاح بدیع) یکی از صنایع معنوی است که آنرا تضاد و مطابقه و تکافؤ نیز گویند و آن جمع بین ضدین یا اضداد است . رجوع به تضاد شود. صنعت طباق موافق کردن چند چیز که ضد همدیگر باشند یعنی در پی یکدیگر آوردن آنها. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). عنداهل البدیع من المحسنات المعنویة و یُسمی ایضاً بالمطابقة و التطبیق و التضاد و التکافؤ و هو الجمع بین المتضادین و لیس المراد بالمتضادین الامرین الوجودیین المتواردین علی محل واحد بینهما غایةالخلاف کالسواد و البیاض بل اعم من ذلک و هو ما یکون بینهما تقابل و تنافر فی الجملة و فی بعض الاحوال سواء کان التقابل حقیقیاً او اعتباریاً و سواء کان تقابل التضاد اوتقابل الایجاب و السلب او تقابل العدم و الملکة او تقابل التضایُف او ما یشبه شیئاً من ذلک کذا فی المطول و قیل المطابقة و یُسمی بالطباق ایضاً و هی ان یجمع بین الشیئین المتوافقین و بین ضدیهما ثُم اذا شرطت المتوافقین بشرط اوجب اَن تشترط ضدیهما بضد ذلک الشرط. کقوله تعالی : فاما من اعطی و اتقی و صدّق بالحسنی فسنیسره للیسری و اما من بخل و استغنی و کذب بالحسنی فسنیسره للعسری . (قرآن 5/92-10). فالاعطاء و الاتقاء و التصدیق ضد البخل و الاستغناء و التکذیب و المجموع الاول شرطٌ للیسری و المجموع الثانی شرطٌ للعسری . (کذا فی الجرجانی ). و التقیید بالمتضادین باعتبار الاخذ بالاقل لا للاحتراز عن الاکثر. فانه جار فیما فوق المتضادین ایضاً و انما قال فی بعض الاحوال لیشتمل طباق السلب . کما فی قوله تعالی : لکن اکثرالناس لایعلمون . (قرآن 28/34). فان بینهما و ان لم یکن التقابل موجوداً بناء علی تعلق العلم بشی ٔ و عدم العلم بشی ٔ آخر. الا ان التقابل بینهما فی الحالة التی علق کل واحد منهمابشی ٔ واحد و نظر الی مجرّد مفهومیهما مع قطع النظر عما یتعلقانه ، کذا فی بعض الحواشی . فالطباق ضربان ؛ طباق الایجاب سواء کان الجمع فیه بلفظین من نوع اسمین نحو: و تحسبهم ایقاظاً و هم رقود (قرآن 18/18). او فعلین نحو: یحیی و یمیت اوحرفین نحو: لها ما کسبت و علیها ما اکتسبت . (قرآن 286/2). فان فی اللام معنی الانتفاع و فی علی معنی التضرر. او کان من نوعین و هذا ثلاثة اقسام اسم مع فعل اوحرف او فعل مع حرف لکن الموجود هو الاول فقط نحو: اءَ وَ من کان میتا فَاءَحییناه . (قرآن 122/6). فان الموت و الاحیاء مما یتقابلان فی الجمله و طباق السلب و هو ان یجمع بین فعلی مصدر واحد احدهما مثبت و الاَّخر منفی او احدهما امر و الاَّخر نهی ، نحو: ولکن َّ اءَکثرالناس لایعلمون . (قرآن 57/40). یعلمون ظاهراً من الحیوة الدنیا فلاتخشوا الناس و اخشون . (قرآن 44/5). و من الطباق باسماء البعض تدبیجاً و قد مر و منه ما یخص باسم المقابلة کما یجی ٔ و یلحق بالطباق شیئان احدهما الجمع بین المعنیین یتعلق احد هما بما یقابل الاَّخر نوع تعلق مثل السببیة و اللزوم نحو: اشداء علی الکفاررحماء بینهم . (قرآن 29/48). فان الرحمة و ان لم یکن مقابلا للشدة لکنها مسببة للین الذی هو ضدالشدة و نحوقوله تعالی : اءُغرقوا فاُدخلوا ناراً. (قرآن 25/71). لان ادخال النار یستلزم الاحراق المضاد للاغراق و ثانیهما ما یسمی ایهام التضاد کما مر کذا فی المطول قیل لا وجه لالحاق النوع الاول بالطباق لانه داخل فی تعریفه ،لان منافی اللازم ، مناف للملزوم فبین المذکورین تناف فی الجملة فیکون طباقاً لا ملحقاً به - انتهی . و یؤید هذا جعله صاحب الاتقان من الطباق و تسمیته بالطباق الخفی . قال : المطابقه و یسمی الطباق الجمع بین التضادین فی الجملة و هو قسمان حقیقی و مجازی و الثانی یسمی التکافو و کل منهما اما لفظی او معنوی و اما طباق ایجاب او سلب ، فمن امثلة ذلک : فلیضحکوا قلیلاً ولیبکوا کثیراً. (قرآن 82/9). و انه هو اضحک و ابکی (قرآن 43/53). و تحسبهم ایقاظاً و هم رقود (قرآن 18/18). و من امثلةالمجازی : او من کان میتاً فاحییناه (قرآن 126/6)؛ ای ضالا فهدیناه و من امثلة طباق السلب : تعلم ما فی نفسی و لااعلم ما فی نفسک . (قرآن 188/7). و من امثلة المعنوی : اًِن اءَنتم الا تکذبون . (قرآن 15/36). قالوا ربنا یعلم اًِنّا اًِلیکم لَمرسلون . (قرآن 16/36). معناه : ربنا یعلم انا لصادقون : الّذی جعل لکم الارض فراشاً و السماء بناء. (قرآن 22/2). قال ابوعلی الفارسی لما کان البناء رفعاً للمبنی ، قو بل بالفراش الذی هو خلاف البناء و منه نوع یسمی بالطباق الخفی کقوله تعالی : مما خطیئاتهم اءُغرقوا فَاءُدخلواناراً. (قرآن 25/71). لان الغرق من صفات الماء فکأنّه جمع بین الماء و النار. قال ابن المعتز من املح الطباق و اخفاه . قوله تعالی : و لکم فی القصاص حیوة. (قرآن 179/2). لان معنی القصاص القتل فصار القتل سبب الحیوة و منه نوع یسمی ترصیعالکلام . و منه نوع یسمی المقابلة - انتهی . ما فی الاتقان . (کشاف اصطلاحات الفنون ).
... ادامه
458 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم) [عربی]
مختصات: (طِ) [ ع . ]
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 112
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
tabaq
عربی
طاباك
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "طباق" در زبان فارسی به معنای تضاد یا تناقض است و در ادبیات و نگارش می‌تواند به عنوان یک ابزار بلاغی برای ایجاد تنوع و جذابیت در متن مورد استفاده قرار گیرد. در اینجا به برخی از قواعد و نکات مربوط به استفاده از کلمه طباق و مفاهیم مرتبط با آن در زبان و نگارش فارسی اشاره می‌کنم:

  1. تعریف و مفهوم: طباق زمانی به کار می‌رود که دو مفهوم یا کلمه متضاد در کنار هم قرار می‌گیرند تا تأثیر بیشتری بر خواننده بگذارند. به عنوان مثال: "نور و تاریکی" یا "زندگی و مرگ".

  2. استفاده در شعر: در ادبیات فارسی، به ویژه در شعر، طباق یک ابزار بلاغی محبوب است که شاعران برای ایجاد زیبایی و عمق بیشتر در آثار خود از آن استفاده می‌کنند. به عنوان مثال، در اشعار حافظ و سعدی، نمونه‌های زیادی از طباق مشاهده می‌شود.

  3. توجه به هم‌خوانی و تناسب: در انتخاب کلمات برای ایجاد طباق، باید توجه داشت که هر دو کلمه باید از نظر معنایی و نحوی با یکدیگر تناسب داشته باشند. انتخاب نادرست کلمات ممکن است باعث غیراصولی به نظر رسیدن متن شود.

  4. اجتناب از افراط: در استفاده از طباق، از افراط پرهیز کنید. استفاده مکرر یا غیرضروری از این تکنیک ممکن است باعث حواس‌پرتی خواننده و کاهش تأثیرگذاری متن شود.

  5. تنوع در استفاده: می‌توان از طباق در انواع نوشتارها، از جمله مقاله، داستان، و شعر استفاده کرد. استفاده از این تکنیک در نوشته‌های رسمی باید با احتیاط بیشتری انجام شود.

  6. نمونه‌سازی: در صورتی که خواستید از طباق در نوشتار خود استفاده کنید، بهتر است با ذکر مثال‌های واضح و مرتبط، مفهوم را برای خواننده روشن کنید.

با رعایت این نکات، می‌توانید از کلمه "طباق" و تکنیک‌های مربوط به آن به نحوی مؤثر و دلنشین در متون خود استفاده کنید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. در ادبیات فارسی، طباق به عنوان یکی از تکنیک‌های بلاغی برای ایجاد تضاد و جذابیت در متن مورد استفاده قرار می‌گیرد.
  2. معلم ادبیات به ما آموخت که چگونه از طباق در شعر برای افزایش تأثیر عاطفی استفاده کنیم.
  3. در داستان، طباق بین شخصیت‌های اصلی و فرعی کمک کرد تا تنش بیشتری در روایت ایجاد شود.

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری