جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: طباق . [ طُب ْ با ] (ع اِ) درختی است که در کوههای مکه روید. نوشیدن و ضماد آن نافع است مر زهرها را و جهت خارش و گر و تبهای کهنه و مغص و یرقان و سده های جگر شدیدالاسخان است . (منتهی الارب ) (آنندراج ). غافث است و آن گلی باشد لاجوردی و درازشکل و از حوالی کوهستان شیراز آورند گرم و خشک است در اول و دوم . (برهان ). درختی است که در کوهستان مکه میروید و نافع سموم است و امراض دیگر. || سپرم بیابانی . (مهذب الاسماء). طباق : یسمی شجرالبراغیث . یطول نحو قامة مزغب ، یدبق بالید، و له زهر الی الصفرة و یدرک بالجوزاء و تبقی قوته زماناً و هوحار یابس فی آخرالثانیة اذا اقترش اورض طرد الهوام کلها خصوصاً البراغیث و طبیخه یحلل الاورام نطولاً و یجلوه و شرباً یفتح السدد و یزیل الیرقان و اوجاع القلب و المعدة. قیل و یفتت الحصی و یدر الطمث ، و هو یصدع المحرور و یثقل الرأس و تصلحه الکزبرة و شربته ثلاثة. (تذکره ٔ داود ضریر انطاکی ). نباتی است که در اندلس بجای غافث استعمال میکنند شجره ٔ او بقدر قامتی و برگش مثل برگ زیتون و درازتر از آن و زغب دارد با چسبندگی و با تلخی و تندی و بوی کریه دارد و او را طباق منتن نامند و قسم صغیر او بقدر شبری برگش زودشکن وگلش مایل بزردی و بی بوی و با اندک شیرینی در آخر دوم گرم و خشک و افتراش او گریزاننده ٔ هوام و کیک و کبیرا و قوی تر از صغیر. و گل او مفتح و مقوی جگر و مدرحیض ، و مخرج مشیمه و جنین و تریاق سموم و جهت درد جگر و مهیج و برگ و گل آن مسهل اخلاط سوخته و جهت مغص و یرقان سددی و صرع بلغمی و طبخ او جهت درد رحم ، و ضمادش جهت درد سر و با روغن جهت کزاز و از تبها و جرب و حکه نافع و مصدع محرورو مصلحش گشنیز و شربتش تا دو درهم است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). شجرةالبراغیث . tabaq طاباك
کلمه "طباق" در زبان فارسی به معنای تضاد یا تناقض است و در ادبیات و نگارش میتواند به عنوان یک ابزار بلاغی برای ایجاد تنوع و جذابیت در متن مورد استفاده قرار گیرد. در اینجا به برخی از قواعد و نکات مربوط به استفاده از کلمه طباق و مفاهیم مرتبط با آن در زبان و نگارش فارسی اشاره میکنم:
تعریف و مفهوم: طباق زمانی به کار میرود که دو مفهوم یا کلمه متضاد در کنار هم قرار میگیرند تا تأثیر بیشتری بر خواننده بگذارند. به عنوان مثال: "نور و تاریکی" یا "زندگی و مرگ".
استفاده در شعر: در ادبیات فارسی، به ویژه در شعر، طباق یک ابزار بلاغی محبوب است که شاعران برای ایجاد زیبایی و عمق بیشتر در آثار خود از آن استفاده میکنند. به عنوان مثال، در اشعار حافظ و سعدی، نمونههای زیادی از طباق مشاهده میشود.
توجه به همخوانی و تناسب: در انتخاب کلمات برای ایجاد طباق، باید توجه داشت که هر دو کلمه باید از نظر معنایی و نحوی با یکدیگر تناسب داشته باشند. انتخاب نادرست کلمات ممکن است باعث غیراصولی به نظر رسیدن متن شود.
اجتناب از افراط: در استفاده از طباق، از افراط پرهیز کنید. استفاده مکرر یا غیرضروری از این تکنیک ممکن است باعث حواسپرتی خواننده و کاهش تأثیرگذاری متن شود.
تنوع در استفاده: میتوان از طباق در انواع نوشتارها، از جمله مقاله، داستان، و شعر استفاده کرد. استفاده از این تکنیک در نوشتههای رسمی باید با احتیاط بیشتری انجام شود.
نمونهسازی: در صورتی که خواستید از طباق در نوشتار خود استفاده کنید، بهتر است با ذکر مثالهای واضح و مرتبط، مفهوم را برای خواننده روشن کنید.
با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه "طباق" و تکنیکهای مربوط به آن به نحوی مؤثر و دلنشین در متون خود استفاده کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
در ادبیات فارسی، طباق به عنوان یکی از تکنیکهای بلاغی برای ایجاد تضاد و جذابیت در متن مورد استفاده قرار میگیرد.
معلم ادبیات به ما آموخت که چگونه از طباق در شعر برای افزایش تأثیر عاطفی استفاده کنیم.
در داستان، طباق بین شخصیتهای اصلی و فرعی کمک کرد تا تنش بیشتری در روایت ایجاد شود.