جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: طلا. [ طِ / طَ ] (از ع ، اِ) زر (در اصطلاح فارسی ). زر سرخ . بکسر اول معروف است که به عربی ذهب خوانند. (برهان ). زر خالص و صاحب فرهنگ رشیدی نوشته که غالباً لفظ طلا معرب تله است که لفظ هندی است و بکسر فوقانی و تشدید لام بمعنی زر و بمعنی ملمع کردن و ملمع نیز آمده است و در سراج نوشته که طلا بمعنی زر سرخ در اصل به تای قرشت بود بسبب اختلاط عجم و عرب به طای مطبقه نوشته اند حتی که مطلا بمعنی زراندود استعمال کنند. (غیاث ) (آنندراج ). رجوع به زر طلا شود : زمین را برنگ طلا رنگ داد [ مهر ] جهان را ز نو فر واورنگ داد. فردوسی . وجود مردم دانا بسان زرّ طلاست که هر کجا که رَوَد قدر و قیمتش دانند. سعدی . از پی دیدن نهی گر به دم تیغ دست زخم فشاند چو مهر در عوض خون طلا. حسین ثنائی . - طلای جعفری . رجوع به زر جعفری شود. - طلای دست افشار . رجوع به زر دست افشار شود. - طلای سفید ؛ پلاتین . نوعی اززر که سفیدرنگ و گرانبهاتر از طلای زرد است . - امثال : طلا که پاک است چه محنتش (یا حاجتش ، یا منتش ) به خاک است . 1- ذهب، زخرف، زر، عسجد سيم، فضه، نقره
1- شي كم ياب، شخص بسيارارزشمند
2- شراب، مي پخته gold, golden, aurous الذهب، ذهب، لون ذهبي، عسجد، مال altın or gold oro oro پول، ثروت، سکه زر، رنگ زرد طلایی، طلایی، زرین، درخشنده، اعلاء، حاوی طلا
... ادامه
1059|0
مترادف:1- ذهب، زخرف، زر، عسجد
متضاد:سيم، فضه، نقره
1- شي كم ياب، شخص بسيارارزشمند
2- شراب، مي پخته
کلمه "طلا" از واژههای کلیدی در زبان فارسی است و به عنوان اسم یک مادهی گرانبها و فلزی مورد استفاده قرار میگیرد. برای استفاده صحیح از آن و همچنین رعایت قواعد نگارشی، نکات زیر را مد نظر داشته باشید:
املا: کلمه "طلا" باید با املای صحیح و بدون تغییر نوشته شود.
نقطهگذاری: در جملاتی که کلمه "طلا" در آنها آمده است، باید به نکات نقاط، ویرگول و نقطه توجه کرد. مثلاً:
طلا فلزی ارزشمند است.
من طلا را به عنوان هدیه دوست دارم.
حالتهای صرفی: این کلمه معمولاً به عنوان اسم معرفه یا نکره استفاده میشود. مثلاً:
طلا (اسم نکره)
طلای زرد (استفاده از صفت)
جمع و مفرد: واژه "طلا" معمولاً به صورت مفرد استفاده میشود. اما در برخی موارد میتواند به صورت جمع غیرقابل شمارش به کار برود: "طلاها" (اگر به انواع مختلف آن اشاره شود).
استفاده در جملات: میتوان "طلا" را به عنوان جزء عطفی نیز در جملات به کار برد. مثلاً:
من طلا و نقره را دوست دارم.
ترکیبها: ترکیب "طلای ..." در فارسی متداول است. به عنوان مثال:
طلای سفید
طلای خالص
با رعایت این نکات میتوانید از کلمه "طلا" به درستی و به زیبایی در نوشتار خود استفاده کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
طلا به عنوان یکی از ارزشمندترین فلزات زینتی، در تولید جواهرات مورد استفاده قرار میگیرد.
در بسیاری از فرهنگها، طلا نماد ثروت و قدرت محسوب میشود.
طلا به دلیل خاصیت ضد زنگ بودن، در صنعت الکترونیک نیز کاربرد دارد.