جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

tambur
tanbur  |

طنبور

معنی: طنبور. [ طَم ْ / طُم ْ ] (معرب ، اِ) یکی از آلات مهتز است از ذوات الاوتار. و صاحب نفایس الفنون گوید: طنبور همان است که اکنون به کمانچه مشهور است . قسمی ماندولینا از ذوات الاوتار و آن در ایران و بلغارستان و میان عرب متداول است . از آلات موسیقی و از ذوات الاوتار است ، قسمی از آن را شش تا گویند که شش تار دارد و قسمی دیگر را سه تا که سه تاردارد. در قدیم دو وتر بر آن بوده و امروز تا شش وترنیز بر آن کنند. نوعی از رودجامه ها. معربست ، اصله دنبه ٔ بره شبه بالیة الحمل . (منتهی الارب ). سازی است معروف ، معرب دنبره یعنی دنب بره جهت شباهت آن به دم بره . (منتخب اللغات ). الطنبور، الذی یلعب به ، معرب و قد استعمل فی لفظ العربیة و روی ابوحاتم عن الاصمعی الطنبور دخیل ٌ و انما شبه بالیة الحمل و هی بالفارسیةدنب بره فقیل طنبور و الطنبار لغة فیه . (المعرب جوالیقی ). طنبار. (منتهی الارب ). دوتای . (زمخشری ). عرطبة. ابواللهو. کنارة. طبن . قنین . (منتهی الارب ). دریج . (منتهی الارب ) (السامی ). ج ، طنابیر. (مهذب الاسماء). صاحب آنندراج گوید: ساز معروف و این معرب تونبره که لغت هندی است بمعنی کدوی تلخ و چون این ساز در اصل ازکدو ساخته اند بمجاز نام شهرت گرفته ، از عالم تسمیة الشی ٔ باسم مادته . و رشیدی گوید: معرب دمبره زیرا که شبیه است به دم بره و الاول هو الحق بهر تقدیریننا. انگشت از تشبیهات اوست . کریتنس در کتاب ایران در زمان ساسانیان گوید: «... مسعودی نام آلات موسیقی ایرانیان را چنین آورده است : عود، نای ، طنبور، مزمار، چنگ و گوید مردم خراسان بیشترآلتی را در موسیقی بکار میبردند که هفت تار داشت و آن را زنگ (زنج zang) میخواندند اما مردم ری و طبرستان و دیلم طنبور را دوست تر داشتند و این آلت نزد همه ٔ فرس مقدم بر سایر آلات بوده است . شکارگاه خسرو در طاق بستان ظاهراً حاکی از اینست که در آن عصر چنگ آلت درجه ٔ اول موسیقی ساسانی بوده است اما آلت دیگر که مطابق آثار آن عصر مسلماً در عهد پرویز وجود داشته عبارتند از شیپور و طنبور و نای ... نام عده ٔ کثیری از آلات موسیقی در رساله ٔ خسرو و غلامش مسطور است از جمله عود هندی موسوم به ون و عود متداول موسوم به دارو بربط و چنگ طنبور و سنطور موسوم به کنار و نای و قره نی موسوم به مار و طبل کوچکی موسوم به دمبلگ و آلتی بنام رنگ که دارای هفت تار بوده است » :
بوی برانگیخت گل چو عنبر اشهب
بانگ برانگیخت مرغ با ژخ طنبور.
منجیک .
ابا می یکی نغز طنبور بود
بیابان چنان خانه ٔ سور بود.
فردوسی .
یکی ساخته نغز طنبور ساخت
همی رزم را پیش خود سور ساخت .
فردوسی .
همانگاه طنبور در بر گرفت
سرائیدن ازکام دل درگرفت .
فردوسی .
خورد سیلی زند بسیار طنبور
دهد تیز او بتازی همچو تندور.
طیّان .
گهی سماع زنی گاه بربط و گه چنگ
گهی چغانه و طنبور و شوشک و عنقا.
زینتی یا فرخی .
دراج کشد شیشم و قالوس همی
بی پرده ٔ طنبور و بی رشته ٔ چنگ .
منوچهری .
شاخ امرود گوئی و امرود
دسته و گردنای طنبور است .
ابوالفرج رونی .
طنبوری هشت رود ساخته بودند همی زدند و سرود همی گفتند و نشاط همی کردند. (مجمل التواریخ و القصص ).
عدو چو تو نشود هیچوقت و خودنسزد
که با براق برابر شود خر طنبور.
اخسیکتی .
بشد ز خاطرم اندیشه ٔ می و معشوق
برفت از سرم آواز بربط و طنبور.
ظهیر.
بخنده گفت که سعدی سخن دراز مکن
میان تهی و فراوان سخن چوطنبوری .
سعدی .
وگر فاسقی چنگ بردی بدوش
بمالیدی او را چو طنبور گوش .
سعدی (بوستان چ یوسفی بیت 2165).
- امثال :
در چهل سالگی طنبور می آموزد در گور استاد خواهد شد .
... ادامه
495 | 0
مترادف: تنبور، طنبوره، چغانه
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم) [معرب، مٲخوذ از فارسی: تنبور] ‹طنبار، طنبوره، تنبور› (موسیقی)
مختصات: (طَ) [ معر. ] (اِ.)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: tanbur
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 267
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
tanbur
ترکی
davul
فرانسوی
tambour
آلمانی
trommel
اسپانیایی
tambor
ایتالیایی
tamburo
عربی
تانبر
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "طنبور" به صورت زیر در زبان فارسی نوشته و استفاده می‌شود:

  1. نگارش: کلمه «طنبور» به همین شکل و با این املا نوشته می‌شود. این کلمه به معنای یک ساز موسیقی است که در فرهنگ‌های مختلف وجود دارد.

  2. تلفظ: تلفظ صحیح این کلمه به صورت "tanboor" است.

  3. قریب: در فارسی، این کلمه نام یک ساز است، بنابراین در جملات به عنوان اسم استفاده می‌شود.

  4. کاربرد: در جملات می‌توان از این کلمه به شیوه‌های مختلف استفاده کرد، مثلاً: «او به نواختن طنبور علاقه دارد.»

همچنین، هنگام استفاده از کلمات و عبارات در نگارش، باید به قواعد کلی نگارش و دستور زبان توجه کرد:

  • جملات باید به صورت کامل و با رعایت نشانه‌های نگارشی مثل ویرگول، نقطه و غیره نوشته شوند.
  • از استخدام جملات طولانی و پیچیده پرهیز کنید تا مفهوم واضح‌تر باشد.
  • اگر کلمه‌ی طنبور در متنی تخصصی یا به شکل مجازی (مانند شعر یا ادبیات) آورده شود، می‌توان به جنبه‌های بیشتری از آن در آن متن اشاره کرد.

اگر سوال خاصی در زمینه‌های مختلف دارید، خوشحال می‌شوم که بیشتر کمک کنم!

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. صدای دلنواز طنبور در مراسم عروسی، همه حاضران را مجذوب خود کرد.
  2. او از کودکی به یادگیری نواختن طنبور علاقه‌مند بود و اکنون یک نوازنده ماهر شده است.
  3. طنبور یکی از سازهای سنتی ایران است که در موسیقی فولکلور نقش اساسی دارد.

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری