جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: عذاب . [ ع َ ] (اِخ ) دهی از دهستان ولدیان بخش حومه ٔ شهرستان خوی ، واقع در نه هزاروپانصدگزی جنوب خاوری خوی و سه هزارگزی خاور شوسه ٔ خوی به سلماس جلگه . سکنه 224 تن . آب آن از رود قطور و محصولات آن غلات و حبوب و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنها جوراب بافی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4). آزار، اذيت، تعب، رنج، زجر، زحمت، ستوهي، سختي، شدت، شكنجه، صدمه، عقوبت، عنا، محنت، محنت، وبال torment, suffering, agony, torture, anguish, tribulation, inquisition, rack, excruciation, doom عذاب، تعذيب، تعذب، عذب، عاش في عذاب، أقلق، ضايق، أزعج، ناوش، شوه kıyamet perte untergang condenar destino شکنجه، ازار، غرامت، مصیبت، درد، تقلا، سکرات مرگ، جان کندن، غم و اندوه، اضطراب، جفا، سینه سوزی، اختلال، ازمایش سخت، استنطاق، جستجو، تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا، قفسه، چنگک جا لباسی، طاقچه، بار بند، جا کلاهی
عذاب|تعذيب , تعذب , عذب , عاش في عذاب , أقلق , ضايق , أزعج , ناوش , شوه
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "عذاب" در زبان فارسی به معنای رنج، درد یا شکنجه است. این کلمه واژهای عربی است که به زبان فارسی وارد شده و از آن استفادههای مختلفی میشود. در ادامه به برخی از قواعد نگارشی و کاربردهای این کلمه میپردازیم:
نحوه نوشتار:
"عذاب" همیشه به صورت "عذاب" نوشته میشود و نیازی به استفاده از حرف اضافه یا علامت خاصی ندارد.
جنس واژه:
"عذاب" یک اسم است که در فارسی به عنوان اسم نکره (غیر خاص) و اسم معرفه (خاص) استفاده میشود.
جمعسازی:
جمع کلمه "عذاب" به صورت "عذابات" شکل میگیرد. به طور مثال: «عذابات دنیا» یا «عذابات آخرت».
کاربرد در جملات:
"عذاب" میتواند به صورت مستقل یا به عنوان مفعول به کار رود. به عنوان مثال:
«او در عذاب بود.»
«چرا به او عذاب میدهی؟»
استفاده از عبارات مرتبط:
عذاب میتواند در عبارات و اصطلاحات مختلف به کار رود، نظیر "عذاب وجدان" یا "عذاب الهی".
نکات نگارشی:
در نوشتههای رسمی، بهتر است از معانی و کاربردهای واضح و روشن این کلمه استفاده شود تا از ابهام جلوگیری گردد.
با توجه به این نکات، میتوانید از کلمه "عذاب" به درستی و به شیوهای مناسب در متون خود استفاده کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
او به خاطر تصمیمات نادرستش، روزها و شبها در عذاب به سر میبرد.
عذاب وجدان از اینکه نتوانسته بود به دوستش کمک کند، او را رنج میداد.
در تاریکی شب، صدای عذابهای دلیران در میدان جنگ به گوش میرسید.
لغتنامه دهخدا
واژگان مرتبط: شکنجه، ازار، غرامت، مصیبت، درد، تقلا، سکرات مرگ، جان کندن، غم و اندوه، اضطراب، جفا، سینه سوزی، اختلال، ازمایش سخت، استنطاق، جستجو، تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا، قفسه، چنگک جا لباسی، طاقچه، بار بند، جا کلاهی
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر