جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

عض

معنی: عض . [ ع ِض ض ] (ع ص ، اِ) بدخوی . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || فصیح سخنور و زشت . (منتهی الارب ). بلیغ منکر و زیرک . (از تاج العروس ) (از اقرب الموارد). || حریف . (منتهی الارب ). قِرن و همتا و قرین . (از اقرب الموارد). || توانا بر چیزی : فلان عض سفر؛ سخت ورزنده و توانا بر سفر. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || نیکودارنده ٔ مال . (منتهی الارب ). قیم برای مال . (از اقرب الموارد): فلان عض مال ؛ نیکودارنده و اداره کننده ٔمال . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || زُفت . (منتهی الارب ). بخیل . (اقرب الموارد). || مرد سخت . (منتهی الارب ). رجل شدید. (اقرب الموارد). || زیرک . (منتهی الارب ). داهیة. (اقرب الموارد). || رسا. (منتهی الارب ). ج ، عُضوض (منتهی الارب ) (اقرب الموارد)، و أعضاض . (اقرب الموارد). || اسم جنس هر درخت کوچک خاردار، و گویند اسم نوعی از خار است . (مخزن الادویة). درخت خار خرد، و گویند درخت طلح و عوسج و سَلَم و سیال وسَرح و عرفط و سَمُر و شَبَهان و کَنَهبَل . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). عُض ّ. و رجوع به عُض ّشود. || کلیدان که گشاده نشود. (منتهی الارب ). آنچه گشوده نشود از اغالیق و قفل ها. (از اقرب الموارد). ج ، أعضاض . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
... ادامه
347 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب:
مختصات: (عِ ضّ) [ ع . ] (ص .)
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 870
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
عربی
زيلم
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "عض" در زبان فارسی به معنای "بخش" یا "جزء" است و در ترکیب با کلمات دیگر نیز به کار می‌رود. در ادامه، به برخی از قواعد فارسی و نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره می‌شود:

  1. عطف و ترکیب:

    • "عض" به عنوان یک خویش‌کاری (مفرد) یا بخشی از یک واژه ترکیبی می‌تواند به کار رود. مانند "عضو" که به معنای "جزء" یا "بخش" در یک کل بزرگتر است.
  2. جمع‌سازی:

    • جمع کلمه "عض" به صورت "اعضاء" است که در نگارش باید توجه داشت که این کلمه در فارسی معمولاً به صورت جمع و مفرد استفاده می‌شود.
  3. کاربرد در جملات:

    • این کلمه معمولاً در لحظات رسمی و علمی مورد استفاده قرار می‌گیرد. به عنوان مثال: "اعضای هیئت علمی دانشگاه پروسه تدریس را بهبود می‌دهند."
  4. نکات نگارشی:

    • در نگارش رسمی، بهتر است از "عضو" به جای "عض" استفاده شود، به خصوص زمانی که منظور شما به معنای "جزء" یا "بخش" است.
    • در نوشتارهای غیررسمی یا گفت‌وگو، ممکن است به صورت مختصر "عض" به کار رود، اما در متون رسمی و علمی باید از شکل کامل آن استفاده کرد.
  5. صرف و نحو:
    • "عض" معمولاً به عنوان اسم استفاده می‌شود و می‌تواند به صورت فاعل یا مفعول در جمله قرار گیرد. مثلاً: "عض در این پروژه تاثیر زیادی داشت."

با رعایت این نکات، می‌توانید استفاده صحیح و مناسب‌تری از کلمه "عض" در نگارش و گفتار خود داشته باشید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. عضویت در انجمن‌های علمی می‌تواند فرصت‌های خوبی برای یادگیری و تبادل نظر فراهم کند.
  2. او به عنوان یک عض از تیم تحقیقاتی در پروژه‌های علمی مشارکت می‌کند.
  3. مهارت‌های جدیدی که در دوره‌های آموزشی به دست آورده، او را به یک عض موثر در گروه تبدیل کرده است.

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری