جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

'aqim
sterile  |

عقیم

معنی: عقیم . [ع ُ ق َ ] (اِخ ) ابن زیاد. تابعی است . (منتهی الارب ).
597 | 0
مترادف: بي بار، بي ثمر، بي حاصل، بي نطفه، سترون، نازا
متضاد: بارور، زايا، مثمر
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (صفت) [عربی، جمع: عقائم]
مختصات: (عَ) [ ع . ] (ص .)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: صفت
آواشناسی: 'aqim
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 220
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
sterile | unproductive , barren , childless , abortive , fruitless , vain
ترکی
steril
فرانسوی
stérile
آلمانی
steril
اسپانیایی
estéril
ایتالیایی
sterile
عربی
معقم | عقيم , عاقر , غير مثمر , مجدب
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "عقیم" به معنی نازا یا ناتوان در تولید مثل است و در زبان فارسی به اشکال مختلفی می‌تواند به کار برود. در اینجا به برخی از قواعد نگارشی و نکاتی که در استفاده از این کلمه باید مدنظر قرار بگیرد اشاره می‌کنم:

  1. نحوه نوشتار: کلمه "عقیم" به همین شکل نوشته می‌شود و نیازی به تغییر در املای آن نیست.

  2. جنس و شمار: این کلمه به عنوان صفت استفاده می‌شود و می‌تواند هم به صورت مفرد و هم جمع به کار رود؛ مثلاً "عقیم" در مورد یک فرد یا "عقیم‌ها" در مورد گروهی از افراد.

  3. قید و شرایط: می‌توانید این کلمه را به همراه قیدها یا توصیف‌کننده‌ها به کار ببرید؛ مثلاً "عقیم به طور طبیعی" یا "عقیم به دلایل پزشکی".

  4. هم‌معنی‌ها و مترادف‌ها: می‌توانید از کلمات هم‌معنی یا مترادف‌ها برای تنوع در نگارش استفاده کنید، مانند "نازا" یا "بی‌فرزند".

  5. کاربرد در جملات: هنگام استفاده از این کلمه در جملات، بهتر است با توجه به بافت جمله و مفهوم کلی، از آن استفاده کنید؛ مثلاً "این حیوان عقیم است" یا "برخی از گیاهان به صورت عقیم رشد می‌کنند."

همیشه مهم است که قواعد زبان فارسی را رعایت کنید و مطمئن شوید که کلمه در زمینه و بافت صحیح خود استفاده می‌شود.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. او تصمیم گرفت تا بعد از زایمان، روش عقیم‌سازی را انتخاب کند تا از بارداری‌های ناخواسته جلوگیری کند.
  2. در برخی مطالعات علمی، اثرات عقیم‌سازی بر روی سلامت عمومی و کاهش جمعیت بررسی شده است.
  3. عقیم کردن حیوانات خانگی یکی از روش‌های موثر برای کنترل جمعیت آنها در جامعه به شمار می‌رود.

واژگان مرتبط: بایر، بی بار، بی حصل، بی ثمر، خشک، بی حاصل، مسقط، رشد نکرده، بی نتیجه، خنثی، بی میوه، بیهوده، عبث، باطل، پوچ، بی فایده

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری