license
98
2149
100
معنی کلمه علی معنی واژه علی
معنی:
علی . [ ع ِل ْی ْ ] (ع مص ) بالای سقف برآمدن . (از منتهی الارب ). بالا رفتن و صعود کردن . (از تاج العروس ) (متن اللغة). عَلْی . عُلی ّ. رجوع به عَلْی وعُلی ّ شود. || (اِ) اشراف و اجله . (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به عِلیة شود.انگلیسی eminent, elevated, high, lofty, loftiness, eminence, height, aliعربی بارز، مرموق، متفوق، عظيم، شاهق، ناتئ، مشهورترکی aliفرانسوی aliآلمانی aliاسپانیایی alíایتالیایی aliمرتبط برجسته، بزرگ، بلند، والا مقام، متعال، مرتفع، عالی، زیاد، گزاف، رفیع، ارجمند، علو، فراز، برجستگی، مقام، عالیجناب، تعالی، ارتفاع، ارتفاعات، بلندی، آسمان
ترکیب:
(صفت نسبی، منسوب به علَّة) [عربی: علّیّ]
مختصات:
(عَ یّ) [ ع . ] (ص .)
الگوی تکیه:
WS
نقش دستوری:
اسم خاص اشخاص
آواشناسی:
'ali
منبع:
لغتنامه دهخدا
معادل ابجد:
110
شمارگان هجا:
2
دیگر زبان ها
انگلیسی
eminent | elevated , high , lofty , loftiness , eminence , height , ali
عربی
بارز | مرموق , متفوق , عظيم , شاهق , ناتئ , مشهور
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)کلمه "علی" یک اسم خاص در زبان فارسی است و در نگارش و استفاده آن باید به چند نکته توجه کرد:
حرف بزرگ: در آغاز جملات یا زمانی که به عنوان نام شخص استفاده میشود، "علی" با حرف بزرگ نوشته میشود: علی.
تاکید: در متون رسمی یا ادبی، ممکن است در کنار "علی" القاب، صفات یا عناوین دیگری نیز به کار رود، مانند "علی ابن ابیطالب" یا "علی(ع)".
نحوهای نوشتاری: در متون متداول فارسی، "علی" به همین صورت و بدون علامات خاص نوشته میشود.
توجه به ترکیبها: اگر "علی" در ترکیبهای دیگر استفاده شود، باید به نگارش آن توجه داشته باشید. مثلاً "علیزاده" یا "علیپور".
جدا نوشتن: در مواردی که "علی" جزئی از یک ترکیب بزرگتر است، مانند "علیاکبر"، "علی" به صورت جدا نوشته میشود.
استفاده در محاورات: هنگام گفتگو یا نوشتن متون غیررسمی، میتوانید از "علی" به صورت غیررسمی و بسته به سیاق جمله نیز استفاده کنید.
رعایت این نکات میتواند به درک بهتر و صحیحتر استفاده از نام "علی" در نگارش کمک کند.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
علی همیشه در مدرسه از بهترین شاگردان بوده است.
در روز تعطیل، علی تصمیم گرفت به پارک برود و با دوستانش بازی کند.
علی یک کتاب جدید درباره علم فضا خواند که خیلی جالب بود.
لغتنامه دهخدا واژگان مرتبط: برجسته، بزرگ، بلند، والا مقام، متعال، مرتفع، عالی، زیاد، گزاف، رفیع، ارجمند، علو، فراز، برجستگی، مقام، عالیجناب، تعالی، ارتفاع، ارتفاعات، بلندی، آسمان