جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: غبغب . [ غ َ غ َ] (اِخ ) نام بتی . || کوهچه ای به منی . (منتهی الارب ). کوهکی است در منی که محل نحر بوده است . گویند معتب بن قیس خانه ای موسوم به غبغب داشته که نزد مردم مانند خانه ٔ کعبه محترم بود و در آن حج می کردند. || جایگاهی است در طایف که در آنجا برای لات و عزی شتر نحر می کردند و مخزن هدایایی که به این دو بت تقدیم می شده در این محل بوده است . (از معجم البلدان ). و قیل هو صنم کان مستقبل الرکن الاسود و له غبغبان اسودان من حجارة تذبح بینهما الذبائح و الغبغب . حجر بین یدی الصنم کان لمناف مستقبل رکن الحجر الاسود مثل الحجر الذی ینصب عند المیل منه الی المدینة ثلاثة فراسخ . قال ابوالمنذر: و کان للعزی منحر ینحرون فیه هدایاهم یقال له الغبغب فله یقول الهذلی یهجو رجلاً تزوَّج امراءة جمیلة یقال لها اسماء : لقد نکحت اسماء لحی بقیرة من الادْم اهداها امرؤ من بنی غنم رأی قذعاً فی عینها اذ یسوقها الی غبغب العزی فوضع بالقسم . و کانوا یقسمون لحوم هدایاهم فیمن حضرها و کان عندها فلغبغب یقول نهیکة الفزاری لعامربن الطفیل : یا عام لو قدرت علیک رماحنا و الراقصات الی منی بالغبغب للمست بالرصعاء طعنة فاتک حران او لثویت غیر محسب . و له یقول قیس بن منقذبن عبید ضاطربن حبشیة ابن سلول الخزاعی ولدته امراءة من بنی حداد من کنانة و ناس یجعلونها من حداد محارب و هو قیس بن الحدادیة الخزاعی : تکساً ببیت اﷲ اول خلقه والا فانصاب یسرن بغبغب . (معجم البلدان ). رجوع به بت شود. double chin, jowl, herb الذقن المزدوجة aptal maladroit albern mentecato sciocco غبغب انسان، کله ماهی، گونه، فک، ارواره زیرین پرنده
کلمه "غبغب" در زبان فارسی به معنای ناحیه زیر چانه و یا چربی اضافی در این ناحیه است و در مقایسه با دیگر لغات، دارای ویژگیهای خاصی است. در مورد قواعد فارسی و نگارشی این کلمه، به نکات زیر توجه کنید:
نوشتن صحیح: "غبغب" به همین شکل نوشته میشود و دقت شود که این کلمه بدون فاصله و به صورت بهم پیوسته نوشته شود.
مفرد و جمع: این کلمه بهطور معمول به صورت مفرد به کار میرود. در صورتی که بخواهیم به جمع آن اشاره کنیم، معمولاً از عباراتی مثل "غبغبها" استفاده میشود.
تلفظ: تلفظ این کلمه به صورت "غَبَغ" است و حرف "غ" در آن به صورت غنایی ادا میشود.
استفاده در جملات: در جملات مختلف میتوان از این کلمه بهطور طبیعی استفاده کرد. به عنوان مثال:
"او به دلیل افزایش وزن، غبغب پیدا کرده است."
"مراقبت از پوست میتواند به کاهش غبغب کمک کند."
فعلهای مرتبط: میتوان از فعلهایی مانند "داشتن"، "پیدا کردن"، "کاهش دادن" در کنار این کلمه استفاده کرد.
این نکات کلی میتوان به درک بهتر و استفاده صحیح از این کلمه کمک کند.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
او به خاطر اضافه وزنش همیشه نگران غبغب خود بود و تصمیم گرفت رژیم بگیرد.
در عکس خانوادگی، غبغب او به وضوح مشخص بود و مجبور شد کمی جلو برود تا بهتر به نظر برسد.
دوستانش به شوخی او را به خاطر غبغبش «غُبغبی» صدا میزدند، اما او این موضوع را جدی نمیگرفت.
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر