جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: غدر. [غ َ دَ ] (ع اِ) ج ، اغدار. واحد آن غدرة. (از اقرب الموارد). جای درشت سنگریزه ناک . (منتهی الارب ) (آنندراج ). زمین درشت پر از سنگ ، چنانکه ستور در آن نفود نتواند کرد، و گفته اند زمین نرم ناهموار است که در آن پناهگاه درندگان و جاهای فروریخته و شکافها باشد. (از اقرب الموارد). زمین سوراخهای گذاره دیرینه دار که ستور در آن نتوانست رفت . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || هرآنچه ترا پنهان کند و دیدگان را سد کند. (از اقرب الموارد). || سنگ بزرگ . (منتهی الارب ). سنگها با درختان . (اقرب الموارد). || رجل ثبت الغدر، مرد ثابت و برپای در کارزار، و در جمیع امور که پیش گیردو درآید در آن ، و یقال : ما اثبت غدره ؛ ای اثبته فی الغدر، و یقال : ذلک للفرس و للرجل اذا کان لسانه یثبت فی موضع الزلل و الخصومة. (منتهی الارب ). || آنچه سپس گذارند آن را. (منتهی الارب ) (آنندراج ).آنچه فروگذاشته شود از چیزی . (اقرب الموارد). غدرة.(منتهی الارب ). غدارة. || فی النهر غدر؛ هو ان ینضب الماء و یبقی الوحل . (اقرب الموارد). || (مص ) آب باران خوردن : غدر غدراً. || تاریک گردیدن شب : غدر اللیل . (منتهی الارب ) (آنندراج ). تاریک شدن شب . (تاج المصادر بیهقی ). || سپس ماندن ناقه از گله : غدرت الناقة؛ غدرت الشاةعن الغنم کذلک . (منتهی الارب ) (آنندراج ). پا پس ماندن شتر و گوسفند از گله . (تاج المصادر بیهقی ). || بازماندن کسی پس از مرگ دیگران : غدر فلان بعد اخوته ؛ ماتوا و بقی هو. (از اقرب الموارد). || عقب ماندن : غدر عن اصحابه ؛ تخلف . (از اقرب الموارد). || سنگریزه ناک گردیدن زمین : غدرت الارض . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). || سیر شدن گوسفندان در چراگاه به اول گیاه : غدرت الغنم فی المرتع. (منتهی الارب ) (آنندراج ). غدرت الغنم ؛ شبعت فی المرتع فی اوّل نبته . (اقرب الموارد). 1- بي وفايي، پيمان شكني، نقض عهد
2- جفا، جور
3- خيانت
4- تزوير، حيله، فريب، مكر treachery,perfidy,betrayal,treason غادر hain perfide tückisch traicionero traditore
... ادامه
466|0
مترادف:1- بي وفايي، پيمان شكني، نقض عهد
2- جفا، جور
3- خيانت
4- تزوير، حيله، فريب، مكر
کلمه "غدر" در زبان فارسی به معنای خیانت، نیرنگ، و فریب به کار میرود. این کلمه در جملهها و متون مختلف ممکن است در زمینههای مختلفی استفاده شود. در زیر به چند نکته دربارهی قواعد فارسی و نگارشی برای این کلمه اشاره میشود:
تلفظ و نوشتار: کلمه "غدر" با حرف "غ" آغاز میشود و در نوشتار باید به درستی و با دقت نوشته شود.
قید و صفت: "غدر" میتواند به عنوان اسم یا صفت به کار برود. برای مثال:
اسم: "غدر در فرهنگ ما مذموم است."
صفت: "او با نیت غدر وارد شد."
ترکیبات و کاربردها: "غدر" میتواند با دیگر کلمات ترکیب شود. مثلاً:
"عمل غدر"
"غدر دوستانه"
جملات توصیفی: برای توصیف و استفاده از "غدر" در جملات، میتوان از جملات توصیفی استفاده کرد:
"غدر دشمنان همیشه انسان را غافلگیر میکند."
"دروغ و غدر دو روی یک سکهاند."
پرهیز از تکرار: در نوشتارهای ادبی یا رسمی، از تکرار بیمورد واژه "غدر" پرهیز کنید و به جای آن از معادلها یا توضیحات استفاده کنید.
این نکات میتوانند به شما کمک کنند تا کلمه "غدر" را بهتر و صحیحتر در نوشتهها و گفتارهای خود به کار ببرید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
او به خاطر غدر دوستانش احساس تنهایی کرد و دیگر به کسی اعتماد نکرد.
قصههای کهن همیشه دربارهی غدر و خیانت در روابط انسانی هشدار میدهند.
غدر در دوستیها میتواند منجر به نابودی روابطی شود که سالها در حال شکلگیری بودند.
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر