جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

qorrān
green  |

غران

معنی: غران . [ غ ُ / غ ُرْ را ] (نف ، ق ) بانگ و فریادکنان ، و آواز گران و مهیب برآرنده . (آنندراج ). شورکننده و آواز گران و مهیب برآرنده . (غیاث اللغات ). غرنده . صداکننده . (لغت شاهنامه ص 199) :
چو تیغت کند کار بر چرکه تنگ
درآید به دم لابه غران پلنگ .
نورالدین ظهوری (از آنندراج ).
شب از تیر بخشش نیستان شود
نیش لیک غران چو شیران بود.
طاهر وحید (از آنندراج ).
|| صفت جانوران درنده است چنانکه گویند: شیر غران . و شیر غرین نیز به کار میبرند. و برای ابر و غیره نیز وصف آرند. (از فرهنگ شعوری ) :
بشد تیز بر شیر غران نشست
بیازید و بگرفت گوشش به دست .
فردوسی .
کمان را بمالید رستم به چنگ
بغرید مانند غران پلنگ .
فردوسی .
هیونان کف افکن بادپای
برفتند چون رعد غران ز جای .
فردوسی .
بیفکند دیگر ز پیلان چهار
همی تاخت غران چو ابربهار.
اسدی (گرشاسبنامه ).
شیر غران بودم اکنون روبهم
سرو بستان بودم اکنون چنبرم .
ناصرخسرو.
نگوئی آتش اندر سنگ و گل در خار و جان در تن
و یا این ابر غران را که حمال مطر دارد؟
ناصرخسرو.
ستاده مرکب غران به جای بربط و چنگ
گرفته خنجر بران به جای جام شراب .
مسعودسعد.
دماغش ز گرمی درآمد به جوش
برآورد چون رعد غران خروش .
نظامی .
سپر نفکند شیر غران ز چنگ
نیندیشد از تیغ بران ، پلنگ .
سعدی (بوستان ).
دو بدین چنگ و دو بدان چنگال
یک به دندان چو شیر غرانا.
عبید زاکانی .
وآندگر همچو شیر غرانا.
عبید زاکانی .
... ادامه
1221 | 0
مترادف: غرش كنان، غرنده
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (صفت، قید)
مختصات: (غُ رّ)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: قید
آواشناسی: qorrAn
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 1251
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
green
ترکی
masraflı
فرانسوی
cher
آلمانی
teuer
اسپانیایی
caro
ایتالیایی
costoso
عربی
أخضر | مخضر , ساذج , قليل الخبرة , غض , اللون الأخضر , خضرة , خضار , بستان أخضر , أوراق نبات يزين بها
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "غران" در زبان فارسی به معنای "غراننده" یا "غضبناک" به کار می‌رود و به‌ویژه در مورد صداهای بلند و خشمگین (مثلاً صدای رعد و برق یا صداهایی از این قبیل) استفاده می‌شود. در اینجا چند نکته نگارشی و زبانی درباره کاربرد این کلمه آورده شده است:

  1. گرامر و صرف فعل: کلمه "غران" از ریشه "غرانیدن" است و به عنوان صفت به کار می‌رود. در جملات به عنوان صفت می‌تواند قبل از اسم بیاید.

    • مثال: صدای غران رعد در آسمان طنین‌انداز شد.
  2. ترکیب‌های معنایی: این کلمه می‌تواند با واژه‌های مختلف ترکیب شود تا معانی متفاوتی را به دست آورد.

    • مثال: طوفان غران، باران غران
  3. نکات نگارشی: در نوشتار، به استفاده از "غران" به عنوان صفت دقت شود و سعی کنید از آن در جملات واضح و روشن استفاده کنید.

  4. استعاره و تشبیه: این کلمه می‌تواند به صورت مجازی نیز به کار رود، به‌ویژه در شعر و ادبیات.

    • مثال: دلش همچون رعد غران بود.
  5. اجتناب از غلط‌های رایج: توجه کنید که این کلمه باید به درستی در جملات استفاده شود و از ارائه معانی نادرست خودداری شود.

با رعایت این نکات، می‌توانید به شکل موثری از کلمه "غران" در نوشتار و گفتار خود استفاده کنید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. صدای غران رعد در آسمان طنین‌انداز شد و باران شروع به باریدن کرد.
  2. با غران شدن آسمان، ساکنان روستا به سرعت پناهگاه‌ها را پر کردند.
  3. طوفان غران، درختان را به این سو و آن سو می‌کشید و درختان شکسته بر زمین می‌افتادند.

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری