جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

qaš
fainting  |

غش

معنی: غش . [ غ َش ش ] (ع مص ) ظاهر کردن خلاف آنچه در دل باشد. (غیاث اللغات ). پند خالص ندادن کسی را، یا ظاهر کردن خلاف آنچه در دل باشد و آراستن به وی خلاف مصلحت را. (از اقرب الموارد). || خیانت کردن . (غیاث اللغات ) (مصادر زوزنی ) (دهار) (تاج المصادر بیهقی ). خدعه کردن . گول زدن . (از المنجد) :
خوش بود گر محک تجربه آید به میان
تا سیه روی شود هرکه در او غش باشد.
حافظ.
|| کدورت . (کشف اللغات بنقل غیاث اللغات و آنندراج ). || آمیزش چیزی کم بها در زر و نقره و مشک و شراب . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). صاحب تاج العروس گوید: فضة مغشوشة؛ ای مخلوطة بالنحاس - انتهی . || (اِ) درد شراب .
- باغش ؛ غیرخالص . آمیخته با چیز دیگر. رجوع به غش شود :
زر چون به عیار آید کم بیش نگردد
کم بیش شود زری کآن باغش و بار است .
ناصرخسرو.
- بیغش ؛ پاک . دور از خیانت و تزویر و کینه و کدورت :
فتنه ٔ این روزگار هر غشی و غل
زآنکه نگشته ست جانت بی غش و بی غل .
ناصرخسرو.
من دوستدار روی خوش و موی دلکشم
مدهوش چشم مست و می صاف بیغشم .
حافظ.
گر به کاشانه ٔ رندان قدمی خواهی زد
نقل شعر شکرین و می بیغش دارم .
حافظ.
شراب بیغش و ساقی خوش دو دام رهند
که زیرکان جهان از کمندشان نرهند.
حافظ.
- || خالص . پاک . آنچه با چیزی دیگر نیامیخته باشد :
حب دنیا خواجه را از بس مشوش میکند
تا زر بیغش به دستش میدهی غش میکند.
شفیع اثر (از آنندراج ).
- شراب بیغش ؛شراب خالص . می ناب . می بیدرد. رجوع به غِش ّ و بیغَش شود :
زآن شراب ناب بیغش ده که اندر صومعه
صوفی صافی به بوی جرعه ای غش میکند.
سلمان ساوجی (از آنندراج ).
|| (ص ) رجل غش ؛ مرد بزرگ ناف . (منتهی الارب ) (آنندراج ). رجل عظیم السرة. (اقرب الموارد). صاحب تاج العروس گوید: در نسخ (قاموس ) سرة است ولی صواب شَرَه است (بنابراین به معنی سخت آزمند میباشد) چنانکه در شعر راجز آمده : «لیس بغش همه فیما اکل » - انتهی . || (اِ) آب تیره . (دهار) (لطائف اللغات ).
... ادامه
703 | 0
مترادف: 1- اغما، بيهوشي، ريسه، صرع، ضعف، كما، مدهوشي 2- تزوير، تقلب 3- پرده پوشي 4- خيانت
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم مصدر) [مٲخوذ از عربی: غشْی] (پزشکی)
مختصات: (غِ شّ) [ ع . ]
الگوی تکیه: S
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: qaS
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 1300
شمارگان هجا: 1
دیگر زبان ها
انگلیسی
fainting | faint , swoon , fit , syncope , fall
ترکی
bayılma
فرانسوی
évanouissement
آلمانی
ohnmacht
اسپانیایی
desmayo
ایتالیایی
svenimento
عربی
إغماء | تردد , ضعف
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "غش" در زبان فارسی به معنای فریب دادن یا نیرنگ زدن است و همچنین به معنای ضعف و بی‌حالی نیز استفاده می‌شود. در نوشتار فارسی، استفاده صحیح از این کلمه و رعایت قواعد نگارشی می‌تواند تأثیر زیادی بر کیفیت متن داشته باشد. در ادامه به برخی از نکات نگارشی و قواعد مربوط به این کلمه اشاره می‌شود:

  1. معنای کلمه: ابتدا باید توجه داشت که "غش" به معنای فریب دادن و نیرنگ زدن به کار می‌رود. همچنین در زبان محاوره ممکن است به حالتی از ضعف جسمی یا غش کردن نیز اشاره داشته باشد.

  2. استفاده در جملات:

    • "او به خاطر فشار زیاد در امتحان، دچار غش شد."
    • "نباید به غش کردن دیگران اعتماد کرد."
  3. نظم کلمات: هنگام استفاده از "غش" در جمله، باید توجه داشته باشید که جایگاه آن می‌تواند تأثیرگذار باشد. معمولاً در جملات خبری، "غش" به عنوان فعل یا اسم در مکان مناسب قرار می‌گیرد.

  4. نکات گرامری: این کلمه عمدتاً به عنوان فعل و اسم به کار می‌رود و می‌توان به اشتقاقات مانند "غش کردن" نیز توجه کرد.

  5. نوشتار صحیح: اطمینان حاصل کنید که کلمه به درستی نوشته شده باشد و به دنبال آن از علائم نگارشی مناسب استفاده کنید.

  6. توجه به نوع نگارش: در متون رسمی و ادبی ممکن است توجه بیشتری به رعایت قواعد املایی و نگارشی داشته باشید تا متن شما از نظر ساختاری قوی‌تر و مشهودتر باشد.

با رعایت این نکات می‌توانید از کلمه "غش" به شکل مؤثری در نوشتار خود استفاده کنید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. او به خاطر فشار زیاد در امتحان ناگهان غش کرد و از حال رفت.
  2. در هنگام دیدن صحنه‌ی خنده‌دار، همه‌ی دوستانم از خنده غش کردند.
  3. بعد از چند ساعت تمرین مداوم، ورزشکار به حدی خسته شد که دچار غش شد.

واژگان مرتبط: بیهوشی، هیجان، تشنج، بند، حمله، سنکوپ، حذف هجا، توقف، متوقف شدن، همبرش

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری