فاطمی
licenseمعنی کلمه فاطمی
معنی واژه فاطمی
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | fatima | ||
عربی | فاطمة | ||
ترکی | fatimi | ||
فرانسوی | fatimi | ||
آلمانی | fatimi | ||
اسپانیایی | fátimí | ||
ایتالیایی | fatimi | ||
واژه | فاطمی | ||
معادل ابجد | 140 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | fātemi | ||
نقش دستوری | اسم فامیل | ||
ترکیب | (اسم، صفت نسبی، منسوب به فاطمَة، دختر پیامبر اسلام) [عربی: فاطمّی] | ||
آواشناسی | fAtemi | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | لغتنامه دهخدا | ||
نمایش تصویر | معنی فاطمی | ||
پخش صوت |
فاطمی . [ طِ می ی / می ] (ص نسبی ) منسوب است به حضرت فاطمه . (سمعانی ). در ایران خانواده های بسیاری که از نسل خاندان رسالت اند خود را فاطمی خوانده اند، و اولاد رسول را از جانب فاطمه ٔ زهرا فاطمی گویند. (از یادداشت بخط مؤلف ). || پیروان مذهب اسماعیلی . قرمطی . سبعی . هفت امامی . باطنی . ملحد. حشاش . (از یادداشت بخط مؤلف ). علت نامیدن این دسته از مسلمانان به فاطمی ، انتساب آنان به خلفای فاطمی مصر است که بیش از همه ٔ حکمرانان اسلامی در راه اشاعه ٔ مذهب اسماعیلی کوشیده اند :
زیر رکاب و علم فاطمی
نرم شود بیخردان را رقاب .
ناصرخسرو.
ای پسر دین محمد بمثل ْ چون جسد است
که بر آن شهره جسد فاطمیان همچو سرند.
ناصرخسرو.
خورشید فاطمی شد و باقوت
برگشت و از نشیب به بالا شد.
ناصرخسرو.
fatima
فاطمة
fatimi
fatimi
fatimi
fátimí
fatimi