فخر
licenseمعنی کلمه فخر
معنی واژه فخر
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب:
(اسم مصدر) [عربی]
مختصات:
(فَ خْ) [ ع . ]
الگوی تکیه:
S
نقش دستوری:
اسم
آواشناسی:
faxr
منبع:
لغتنامه دهخدا
معادل ابجد:
880
شمارگان هجا:
1
دیگر زبان ها
انگلیسی
pride | glory , honor , honour
ترکی
gurur
فرانسوی
fierté
آلمانی
stolz
اسپانیایی
orgullo
ایتالیایی
orgoglio
عربی
كبرياء | اعتزاز , مفخرة , غرور , فخار , تكبر , شعور بالفخر , زهو , غطرسة , خيلاء , تيه , حب الذات , ازدراء , أبهة , افتخر , اعتز , تباهى , فخر
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "فخر" در زبان فارسی به معنای افتخار و عظمت است و به عنوان اسم به کار میرود. در زیر به برخی از نکات قواعد فارسی و نگارشی مربوط به این کلمه پرداخته میشود:
-
جایگاه کلمه در جمله:
- "فخر" معمولاً به عنوان مفعول یا اسم فاعل در جملات استفاده میشود.
- مثال: "او به فخر خود بر جامعه تبلیغ میکند."
-
مفرد و جمع:
- "فخر" یک اسم غیر قابل شمارش است، اما در برخی موارد میتوان به شکل جمع در آورد (مانند "افخاری").
- مثال: "افخاری که او به آن اشاره کرد، بسیار ارزشمند است."
-
صفت:
- میتوان از "فخر" به عنوان صفت نیز استفاده کرد.
- مثال: "این کتاب فخر ادبیات فارسی است."
-
ترکیبات و عبارات:
- "فخر" میتواند در ترکیب با دیگر کلمات قرار گیرد:
- "فخر آفرینی" به معنای سبب افتخار شدن
- "فخر ملی" به معنای افتخار ملی
- مثال: "فخر ملی ما در تاریخ فرهنگیمان نهفته است."
- "فخر" میتواند در ترکیب با دیگر کلمات قرار گیرد:
- نکات نگارشی:
- در نوشتار رسمی، استفاده از "فخر" در جملات نیاز به دقت دارد تا معنا بهدرستی منتقل شود.
- از به کار بردن "فخر" به صورت غیررسمی یا در متون غیررسمی پرهیز کنید، مگر اینکه مورد تأکید خاصی باشد.
این نقطه نظرات میتوانند به شما در استفاده صحیح از کلمه "فخر" کمک کنند.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
- خانوادهام همیشه به موفقیتهای من فخر میکنند و از من حمایت میکنند.
- او با کسب مقام قهرمانی، فخر بزرگی برای خود و کشورش به ارمغان آورد.
- فخر انسان در تلاش برای دستیابی به اهداف بلندش نهفته است.