جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: فروختن . [ ف ُ ت َ ] (مص ) در اوستا ظاهراً فروخش به معنی صدا کردن وبه معرض فروش گذاشتن ، در پهلوی فرختن . (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). چیزی را درقبال پولی به دیگری دادن . مقابل خریدن : سپهبد که مردم فروشد به زر نیابد بر این بارگه برگذر. فردوسی . دو گیتی به رستم نخواهم فروخت کسی چشم دین را به سوزن ندوخت . فردوسی . وی اقرار کرد فروختن آن به طوع و رغبت . (تاریخ بیهقی ). خریدن و فروختن همه او میکرد. (تاریخ بیهقی ). - عشوه فروختن ؛ ناز کردن و دلربائی کردن . - کبر فروختن ؛ خودنمائی کردن بر دیگران . بزرگی نمودن . - ناز فروختن ؛ ناز کردن و عشوه فروختن . مقابل ناز خریدن . رجوع به هر یک از این مدخل ها در ردیف خود شود. sell, undercut, vent, undersell, sell up, auction, cant, hawk, market, vend باع، تاجر، غش، قنع، خدع، حظي بالقبول، باع بسعر محدد، باع بصورة جيدة، روج لبضاعة، خداعة، خيبة أمل، يبيع بفروش رفتن، به بای کمتری فروختن، از زیر بریدن، بیرون ریختن، خالی کردن، باد خور گذاردن، بیرون دادن، ارزان تر فروختن، روی دست کسی رفتن، حراج کردن، بمزایده گذاشتن، وارونه کردن، ناگهان چرخانیدن یاچرخیدن، باناله سخن گفتن، کج شده، اواز خواندن، با باز شکار کردن، دوره گردی کردن، طوافی کردن، سینه صاف کردن، جار زدن و جنس فروختن، به بازار عرضه کردن، در بازار داد و ستد کردن، در معرض فروش قرار دادن، داد و ستد کردن
کلمه "فروختن" در زبان فارسی به معنای فروش و ارائه کالا یا خدمات به دیگران است. در زیر به چند نکته درباره قاعدههای استفاده و نگارشی این کلمه اشاره میکنم:
فعل و مصدر: "فروختن" به عنوان یک فعل مصدر است و از ریشه "فروش" به وجود آمده است. در جملاتی که نیاز به بیان زمان دارند، میتوان از اشکال مختلف این فعل استفاده کرد، مانند "فروخت"، "میفروشد"، "فروختنی" و غیره.
صرف زمان: این فعل را میتوان در زمانهای مختلف صرف کرد. به عنوان مثال:
زمان حال: "او میفروشد."
زمان گذشته: "او فروخت."
زمان آینده: "او خواهد فروخت."
حالت های مختلف:
اسم مصدر: "فروش"
صفت: "فروشی" (مثلاً در "محصولات فروشی")
جملات پیشنهادی: کلمه "فروختن" معمولا با مفعول به کار میرود. به عنوان مثال:
"او کتاب را فروخت."
"من این گوشی را میفروشم."
نکات نگارشی:
کلمات مرتبط با "فروختن" مانند "فروشگاه"، "فروشنده"، "فروش" و غیره را میتوانید در جملات و متون مختلف به کار ببرید.
توجه به نقطهگذاری درست در جملات حاوی این کلمه نیز اهمیت دارد.
با رعایت این نکات میتوانید در نوشتار و گفتار خود از کلمه "فروختن" به صورت صحیح و مناسب استفاده کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
او تصمیم گرفت که کتابهای قدیمیاش را در نمایشگاه کتاب فروختن.
این فروشگاه هر روز محصولات تازه و با کیفیتی را به مشتریان خود فروختن.
وقتی متوجه شد که ماشینش مشکل دارد، آن را به یک تعمیرگاه برای فروختن برد.
لغتنامه دهخدا
واژگان مرتبط: بفروش رفتن، به بای کمتری فروختن، از زیر بریدن، بیرون ریختن، خالی کردن، باد خور گذاردن، بیرون دادن، ارزان تر فروختن، روی دست کسی رفتن، حراج کردن، بمزایده گذاشتن، وارونه کردن، ناگهان چرخانیدن یاچرخیدن، باناله سخن گفتن، کج شده، اواز خواندن، با باز شکار کردن، دوره گردی کردن، طوافی کردن، سینه صاف کردن، جار زدن و جنس فروختن، به بازار عرضه کردن، در بازار داد و ستد کردن، در معرض فروش قرار دادن، داد و ستد کردن
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر