جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

fa(o)q

فغ

معنی: فغ. [ ف َغ غ ] (ع مص ) دمیدن بر کسی بوی خوش . (منتهی الارب ).
2127 | 0
مترادف: 1- بت، صنم 2- جميل، خوشگل، زيبا 3- دلارام، محبوب، معشوق، يار
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم) [مٲخوذ از سُغدی] ‹بغ› [قدیمی]
مختصات: (فَ) [ سغ . ] (اِ.)
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 1080
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
عربی
كدح | الكادح , عمل , خبث
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "فغ" در زبان فارسی به عنوان یک واژه‌ی مستقل و شناخته‌شده کاربرد ندارد و به نظر می‌رسد که ممکن است دچار اشتباه املایی شده باشید یا منظور شما کلمه دیگری باشد.

اگر منظور شما کلمه‌ای دیگر است یا نیاز به توضیح خاصی درباره‌ی یک موضوع خاص دارید، لطفاً بیشتر توضیح دهید تا بتوانم به شما کمک کنم. اگر "فغ" به عنوان بخشی از یک ترکیب یا اصطلاح خاص در نظر گرفته شده، لطفاً اطلاعات بیشتری ارائه دهید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. فغ های شب در آسمان مانند ستاره‌های درخشان می‌درخشیدند.
  2. او همیشه با صدای فغ به داستان‌ها گوش می‌داد و به خواب می‌رفت.
  3. در دل دشت‌های وسیع، فغ زندگی با آرامش و سکوت جریان داشت.

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری