جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: فکر. [ ف ِ ک َ ] (ع اِ) ج ِ فکرة و فِکری ̍. (از اقرب الموارد). ج ِ فکرت . (فرهنگ فارسی معین ) : خدای در سر او همتی نهاد بزرگ چنانکه گنج به رنج است از آن ودل به فکر. فرخی . از که پرسی بجز از دل تو بد و نیک جسد چون همی دانی کو معدن علم و فکر است . ناصرخسرو. یک همت تو حاصل گرداندم همم یک فکرت تو زایل گرداندم فکر. مسعودسعد. مرگ یاران شنیدم از ره گوش دلم امروز کشته ٔ فکر است . خاقانی . - فکر داشتن ؛ اندیشیدن . در فکر فرورفتن : از این سرای بدر هیچ می نداند چیست از آن سبب همه ساله به دل فکر دارد. ناصرخسرو. رجوع به فکرت شود. 1- انديشه، پندار، تامل، تعقل، تفكر، سگالش
2- خاطره، خاطر، ياد
3- نظريه
4- انگار، تصور، خيال، فرض، گمان، وهم
5- راي، عقيده، قصد، نيت
6- كله، مغز
7- صرافت thought, idea, opinion, notion, concept, intention, speculation, intent فكر، فكرة، تفكير، معتقد düşünce pensée gedanke pensamiento pensiero اندیشه، تفکر، نظر، عقیده، انگاره، طرز تفکر، اعتقاد، نظریه، مفهوم، تصور کلی، مقصود، منظور، تصمیم، عزم، احتکار، تفکر و تعمق، زمین خواری، خیال، سفته بای، نیت، مفاد