جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

qorbāni
victim  |

قربانی

معنی: قربانی . [ق ُ ] (حامص ) قربان شدن . به گرد سر کسی گردیدن . (مجموعه ٔ مترادفات ). رجوع به قربان شدن شود :
درچراگاه پناه تو به هر عید گریخت
نشد از خنجر مریخ حمل قربانی .
سنجر کاشی (ازآنندراج ).
|| (ص نسبی ، اِ) کسی که قربان شده باشد. کسی که جان خود را در راه کسی یاعقیده ای از دست داده باشد. || گوسفندی که در عید قربان ذبح شود :
مرد قصاب از آن زرافشانی
صید من شد چو گاو قربانی .
نظامی .
فدای جان تو گر من تلف شوم چه شود
برای عید بود گوسفند قربانی .
سعدی .
کحل غیرت کرده خوش قربانیان تیزبین
وه چه دید آن کس که در کسب بلا تقصیر کرد.
ظهوری (از آنندراج ).
ای صبا از من به اسماعیل قربانی بگوی
زنده برگشتن ز کوی دوست شرط عشق نیست .
؟
... ادامه
2640 | 0
مترادف: 1- بسمل، ذبح، ذبيح، فديه 2- ايثار، برخي، فدا، فداكاري 3- قتل، كشتار
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (صفت نسبی، منسوب به قربان) [عربی. فارسی]
مختصات:
الگوی تکیه: WWS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: qorbAni
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 363
شمارگان هجا: 3
دیگر زبان ها
انگلیسی
victim | sacrifice , prey , immolation
ترکی
kurban
فرانسوی
la victime
آلمانی
das opfer
اسپانیایی
la víctima
ایتالیایی
la vittima
عربی
ضحية | فريسة , قتيل
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "قربانی" در زبان فارسی به معنای فرد یا حیوانی است که به منظور نذری، قربانی یا فدای خدایان یا به عنوان مراسم مذهبی کشته می‌شود. در نوشتار فارسی و نکات نگارشی مربوط به این کلمه می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  1. نوشتن صحیح: کلمه "قربانی" به همین شکل و با اعراب‌گذاری درست (قُرْبَانی) نوشته می‌شود.

  2. صفت و نعت: "قربانی" می‌تواند به عنوان اسم نکره یا معرفه در جملات استفاده شود. به عنوان مثال:

    • "او یک قربانی است."
    • "قربانی‌های یک مراسم مذهبی."
  3. قید و فعل: می‌توان به راحتی "قربانی" را در جملات به عنوان قید یا جزء فعل بکار برد:

    • "او تصمیم به قربانی کردن گرفت."
    • "مراسم قربانی در این روز برگزار می‌شود."
  4. استفاده در ادبیات و آثار مذهبی: کلمه "قربانی" در متون مذهبی و ادبیات فارسی با معانی مختلفی به کار می‌رود و تداعی‌گر مفهوم ایثار و فداکاری است.

  5. نکات نگارشی: در نگارش رسمی، بهتر است از کلمات هم‌معنی یا مترادف که ممکن است در جملات به کار بروند، در نظر گرفته شود. به طور مثال "فدای" به عنوان مترادف در برخی زمینه‌ها قابل استفاده است.

  6. کاربرد در متن‌های نقد و تحلیل: در تحلیل‌های اجتماعی و فرهنگی، کلمه "قربانی" ممکن است به مفاهیم عمیق‌تری از جمله قربانی شدن انسان‌ها در شرایط سخت اجتماعی اشاره داشته باشد.

در نهایت، هنگام استفاده از کلمه "قربانی" بسته به بافت جمله و مفهوم مورد نظر، باید دقت کرد تا استفاده مناسبی از آن داشته باشیم.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. در هنگام جشن عید قربانی، مردم با ذبح حیوانات، نذرهای خود را تقدیم خداوند می‌کنند.
  2. داستان‌های مذهبی بسیاری دربارهٔ قربانی کردن و فداکاری شخصیت‌ها در تاریخ وجود دارد.
  3. او به عنوان یک قربانی در این حادثه، تجربه‌های تلخی را تحمل کرده است.

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری