جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: قسم . [ ق ِ ] (ع اِ) چون : هر قسم ؛ هر چون . || بهره و نصیب . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). سهم . بهر. تیر. بخش . برخ . رسد : محمد از سر انگشت خود اشارت کرد مه تمام به دو قسم شد بحکم اﷲ. سوزنی . مه صیام به دو قسم کرد او و گذاشت به قسم روز به صوم و به قسم شب به صلوة. سوزنی . داری از رسم و ره و سان ملوک نیکنام حصه و حظ و نصیب و قسم و بخش و بهر و تیر. سوزنی . حاصل ز تو جز درد دل ریش ندارم قسم از لب نوشین تو جز نیش ندارم . سیدحسن غزنوی . ج ، اقسام . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). جج ، اقاسیم . (ناظم الاطباء). - قسم شی ٔ ؛ چیزی است که در تحت آن شی ٔ مندرج گردد و اخص از آن باشد، چون اسم که از کلمه اخص و در تحت آن مندرج است ، و جزئیات مندرج در تحت یک کلی یا به ذاتیات با هم تباین دارند یا به عرضیات و یا به هر دو، نخست را انواع و دوم را اصناف و سوم رااقسام نامند. (ترجمه از تعریفات ). || خوی و عادت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به قَسْم شود. || قسمت . (یادداشت مؤلف ) : خدا از چنان بنده خرسند نیست که راضی به قسم خداوند نیست . سعدی . 1- بهره، نصيب
2- جنس، جور، دسته، رقم، صنف، طور، گونه، نوع kind, sort, type, manner, persuasion, adjuration, species, genre, gender, genus, speckle, i swear نوع، طبيعة، ضرب، صنف، طيبة، كريم، باب، صفة أساسية، لطيف، حنون، ودي، شفوق، مؤدب، عطوف yemin ederim je jure ich schwöre lo juro lo giuro طرز، طبقه، الگو، حروف چاپ، روش، چگونگی، رفتار، طریقه، ترغیب، اجبار، تشویق، متقاعد سازی، تحریک، لابه، تحلیف، التماس، انواع، تذکیر و تانیی، سرده، نقطه، خال، لکه کوچک، رنگ
کلمه "قسم" در زبان فارسی دارای معانی و کاربردهای متفاوتی است و میتواند در زمینههای مختلفی بهکار رود. در زیر به قواعد نگارشی و برخی نکات مربوط به این کلمه اشاره میکنم:
1. معنی و مفاهیم:
قسم به معنای سوگند: که به معنای تاکید بر راستگویی و تصدیق چیزی است.
قسم به معنای بخش: مانند یک قسمت از یک چیز.
2. نحوه استفاده:
بهعنوان فعل: "قسم میخورم" یا "او قسم خورد".
بهعنوان اسم: "قسمت اول"، "قسمت دوم".
3. قواعد نگارشی:
نقطهگذاری: اگر کلمه قسم در انتهای جمله قرار دارد، باید از نقطه استفاده کنید. مثلاً: "من قسم میخورم."
جدا کردن از سایر ادوات: "قسم" معمولاً به تنهایی یا در ترکیب با دیگر واژهها به کار میرود، و باید توجه داشت که اگر بخواهد با حرف اضافهای مانند "به" یا "از" مورد استفاده قرار گیرد، باید به درستی نوشته شود. به عنوان مثال: "به قسم او اعتماد نکردم."
4. ترکیبات مرتبط:
قسمت: این واژه به معنای بخش یا بخشهایی از چیزی است.
قسم خوردن: ابراز تعهد یا تأکید بر چیزی.
5. رعایت اصول زبان فارسی:
سالم بودن ترکیبات: در جملات ترکیبی باید به درستی از "قسم" استفاده کرد و به ساختار گرامری توجه داشت.
بهطور کلی، "قسم" یک کلمه مهم و چندمعنا در زبان فارسی است و استفاده صحیح از آن میتواند به وضوح بیان و مفهوم جمله کمک کند.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
من قسم خوردم که همیشه در کنار دوستانم باشم و از آنها حمایت کنم.
او قسم خورد که هرگز راز دوستانش را فاش نخواهد کرد.
قسم میخورم که تلاش کنم تا به هدفهایم برسم و به هیچ دلیلی عقبنشینی نکنم.
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر