جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: قوچ . (ترکی ، اِ) گوسفند شاخ دار جنگی را گویند. (آنندراج ) (برهان ). میش شاخ دار نر. (فرهنگ نظام ). قچ . کبش (معرب آن ). (حاشیه ٔ برهان چ معین ). قچقار.گوسفند نر سه یا چهار ساله اخته ناشده که غالباً شاخ دارد. || بز کوهی . (فرهنگ فارسی معین ). - سر قوچ به سلامت بودن ؛ سابقاً داشها و لوطیهای محل قوچ جنگی در خانه نگهداری میکردند. سر قوچ فلان بسلامت باشد (سرش سلامت باد). (فرهنگ فارسی معین ). - قوچ باز ؛ کسی که قوچ برای جنگیدن و مسابقه گذاردن نگهداری میکند. - قوچ بازی ؛ عمل قوچ باز. - قوچچی ؛ لوطیهای قفقاز در دوره ٔ تزارها. (یادداشت مؤلف ). ram, wether, buck كبش، خروف، ضربة كبش، عول، ظبي، مكبس المضخة، صدم، نطح، حشا، صدم بقوة، حشر، كبس، دفع بالقوة، عزز، الرامات " الذاكرة العشوائية في الهواتف والحواسيب veri deposu ram ram ram ariete دژکوب، کلاف، گوسفند نر، تلمبه، کلوخ کوب، خواجه، قوچ اخته، گوسفند اخته، جفتک، نر، دلار، خود ستایی، جنس نر اهو و حیوانات دیگر
كبش|خروف , ضربة كبش , عول , ظبي , مكبس المضخة , صدم , نطح , حشا , صدم بقوة , حشر , كبس , دفع بالقوة , عزز , الرامات " الذاكرة العشوائية في الهواتف والحواسيب
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
قوچ در زبان فارسی به معنی نوعی گوسفند نر است و در متون مختلف به ویژه در ادبیات و متون دینی مورد استفاده قرار میگیرد. در اینجا چند نکته در مورد قواعد نگارشی و استفاده از این کلمه آورده شده است:
نقطهگذاری: کلمه قوچ به تنهایی نقطهای نیاز ندارد و در جمله به طور طبیعی قرار میگیرد. مثلاً: «قوچ نر در گله حضور داشت.»
اعداد: زمانی که از کلمه قوچ به همراه عدد استفاده میشود، باید دقت کنید که عدد به درستی نوشته شود. مثلاً: «دو قوچ در مرتع میچرند.»
جمع و مفرد: شکل جمع قوچ «قوچها» است. به عنوان مثال: «قوچها در فصل بهار جفتگیری میکنند.»
حروف اضافه: در ترکیب با حروف اضافه، کلمه قوچ به صورت زیر نوشته میشود: «قوچِ بزرگ» یا «به قوچ».
استفاده در متون ادبی: در ادبیات فارسی، کلمه قوچ ممکن است در مصراعها یا ابیات شعری به کار رود، که نیاز به آشنایی با وزن و قافیه دارد.
تلفظ: تلفظ صحیح کلمه قوچ به صورت [ɡuːtʃ] است و باید این تلفظ صحیح در مکالمات و نوشتار رعایت شود.
با رعایت این نکات، میتوان در نگارش و استفاده از کلمه قوچ دقت بیشتری به خرج داد.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
قوچها به خاطر شاخهای بزرگ و قویشان شناخته میشوند و در فصل جفتگیری به مبارزه با یکدیگر میپردازند.
در دشتهای وسیع، قوچها بهدنبال علوفه مناسب برای تغذیه هستند و گروههای خود را تشکیل میدهند.
در جشنوارههای محلی، برخی از هنرمندان مجسمههای زیبایی از قوچها میسازند که نماد قدرت و قوام است.
لغتنامه دهخدا
واژگان مرتبط: دژکوب، کلاف، گوسفند نر، تلمبه، کلوخ کوب، خواجه، قوچ اخته، گوسفند اخته، جفتک، نر، دلار، خود ستایی، جنس نر اهو و حیوانات دیگر