جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

[kāteb]
scriber  |

کاتب

معنی: کاتب . [ ت ِ ] (اِخ ) فریدالدین . مؤلف لباب الالباب آرد: الاجل فخرالکتاب فریدالدین الکاتب از افاضل کتاب و اماثل جهان و آثار فضل او در عالم پدید و ذات او در فنون هنر چون لقب فرید، نظمی رایق و نثری رایع، طبایع سلیم را نظم معجز او چون روح درخورآمده و مجروحان سلیم را مفرح نثر او تریاق اکبر، و این ترجیع بند که در هر بیتی و از آن صنعتی لازم دارد و در هر خانه یک چیز را رعایت کند از نتایج طبع اوست ، میگوید ترجیع؛
از پای درفتادم وز دست رفت کارم
اندوه بست پایم نگرفت دست یارم
تا دست برد عشقش کرده ست پای بندم
او دست می فشاند من پای میفشارم
دستم نداد دولت تاپای او ببوسم
گر زیر پایم آرد هم دست ازو ندارم
دست اجل که با او کس پایدار ناید
گر پای من نگیردآخر بدستش آرم
چون دستگیر دارم از پای درنیایم
در دست و پایش افتم نالم ز روزگارم
از خسرو معظم مسعودبن محمد
انصاف خود بجویم یکره زیادت از حد
ای برده شب قرارم روزی برم نیائی
کارم به یک شب آمد آخر چه روزآئی
روزم چو شب شد از غم تدبیر من نسازی
یک شب دلم نجوئی روزی برم نیائی
روزم به آخر آمد نامد شب وصالت
روزی مگرندارد شبهای بی نوائی
نی شب بروز دارم امید زندگانی
نی روز دانم از شب از محنت جدائی
کارم بروز و شب شد از بهر شاه دایم
در روز مدح خوانی در شب غزلسرائی
سلطان دادگستر شاهنشه مظفر
کو ملک راست وارث هم از پدر هم از جد
ای جان و دل ببرده در دست غم نهاده
آزرم جان نجسته انصاف دل نداده
جان را عنا فزوده دل را جفا نموده
بر جان کمان کشیده در دل کمین نهاده
نگزاردند حقت جان و دلم بخدمت
جان پیش تو نشسته دل بر سر ایستاده
چون جان و دل عزیزی هرچند در غم تو
جانم همی بکاهد چون رنج دل ز باده
تا در دلم سپردی جان از غمم ببردی
دل شد سوار محنت جان شد ز پا پیاده
خدمت برش جهانی نی نی جهان ستانی
شاهی که هست قدرش برتر ز فرق فرقد
آن آفتاب بخشش و آن سایه ٔ کرامت
چون آفتاب و سایه پایسته تا قیامت
جاه چو آفتابش بر هر که سایه بان شد
چون آفتاب تابد در سایه ٔ سلامت
با سایه ٔ جمالش با آفتاب قدرش
درآفتاب و سایه صدبار شد غرامت
با آفتاب و سایه بذل و امان او کرد
در آفتاب تابش در سایه استقامت
دشمن ز هول سایه ٔ تیغ چو آفتابش
چون آفتاب و سایه آفاق شد علامت .
(لباب الالباب ج 1 صص 152 - 153).
در سنه ٔ خمس و ثلثین و خمسمائه (535 هَ . ق .) به جنگ سپاه خطای رفت [ منظور سلطان سنجر است ] لشکرش مخالفت کردند. سلطان منهزم شد و ماوراءالنهر از تصرف او بیرون رفت و در قبضه ٔ کفار آمد و از لشکر سلطان خلقی بیشمار کشته شد. فریدالدین کاتب در این حال گفت :
بیت :
شاها ز سنان تو جهان شدراست (کذا)
تیغ تو چهل سال ز اعدا کین خواست
ور چشم بدی رسید آن هم ز قضاست
کانکس که به یک حال بمانده ست خداست .
(تاریخ گزیده ص 459 چ براون ).
... ادامه
633 | 0
مترادف: ثبات، دبير، صاحب قلم، قلمزن، كاغذنويس، مترسل، محرر، منشي، نامه نويس، نگارنده، نويسنده، وراق
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم، صفت) [عربی، جمع: کتبَة و کتّاب و کاتبون]
مختصات: (تِ) [ ع . ] (اِفا.)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: kAteb
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 423
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
scriber | booker , bookmaker , scrivener , ascribe , scribe
ترکی
yazar
فرانسوی
le scribe
آلمانی
der schreiber
اسپانیایی
el escribano
ایتالیایی
lo scriba
عربی
مخطاط | خطاط نقشي , كسر
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "کاتب" در زبان فارسی به معنای نویسنده یا شخصی است که می‌نویسد. از نظر نگارشی و قواعد زبان فارسی، نکاتی در مورد این کلمه و نحوه استفاده از آن وجود دارد:

  1. نحوه نگارش: کلمه "کاتب" به صورت صحیح با حروف پیوسته نوشته می‌شود.

  2. تلفظ: این کلمه به صورت "کَاتِب" تلفظ می‌شود، با تأکید بر "ا".

  3. جمع: جمع کلمه "کاتب" به صورت "کتّاب" (با "ت دوّم" مشدد) نوشته می‌شود.

  4. مشتقات: از "کاتب" می‌توان کلمات دیگری مانند "کتابت" به معنای نوشتن و "کتاب" استفاده کرد.

  5. استفاده در جملات: این کلمه می‌تواند در جملات مختلف به کار رود:

    • او یک کاتب ماهر است.
    • کتّاب بزرگ تاریخ ایران آثار ارزشمندی از خود به جا گذاشته‌اند.
  6. نکات نگارشی: در نگارش متن‌هایی که شامل "کاتب" هستند، باید به قواعد نگارشی مانند نقطه‌گذاری و استفاده از ویرگول دقت شود.

امیدوارم این نکات برای شما مفید بوده باشد! اگر سوال بیشتری دارید، خوشحال می‌شوم کمک کنم.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. کاتب ماهر توانست با سرعت و دقت بالا، متن‌های مختلف را تایپ کند.
  2. در کتابخانه، کاتب مسئول ثبت و نگهداری کتاب‌ها و منابع اطلاعاتی بود.
  3. کاتب‌ها در دنیای دیجیتال امروزی هنوز نقش مهمی در تهیه و ویرایش متون دارند.

واژگان مرتبط: کتاب دار، صحاف، ناشرکتاب، دلال شرط بندی، کتاب نویس، نویسنده، وامده، نسبت دادن، اسناد دادن، دانستن، حمل کردن، رونوشت برداشتن

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری