کار رفتن
licenseمعنی کلمه کار رفتن
معنی واژه کار رفتن
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
آواشناسی:
منبع:
لغتنامه دهخدا
معادل ابجد:
951
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
working
عربی
عامل | مشغول , مساعد على العمل , خاص بالعمل , تشغيل , تخمر , معاملة , حل مسألة , حفريات بمنجم , عمل