جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: کل . [ ک َل ل ] (ع اِ) پشت کارد و پشت شمشیر. || وکیل . || ستم . || سختی . || اندوه . || یتیم . || آنکه وی را نه پدر باشد نه پسر. || (ص ) مرد گرانجان بی خیر. (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). یقال : هو کل و هماکل و هم کل . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || (اِ) ثقل و گرانی . تثنیه و جمع در وی یکسان است .بعضی آن را بر کلول جمع بندند خواه مذکر باشد یا مونث . (ناظم الاطباء). گرانی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ترجمان القرآن ). || عیال مرد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (ترجمان القرآن ). و منه قوله تعالی : «وهو کل علی مولاه ». (قرآن 76/16) (منتهی الارب ) (آنندراج ). || اعیا. خستگی . تعب . (ناظم الاطباء). || (ص ) زبان کند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). گنگ و لال . (غیاث ). || شمشیر کند. || بینائی کند. (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || (مص )کند شدن شمشیر و جز آن . (ازمنتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (تاج المصادر بیهقی ). || سست شدن زبان . درماندن از ادای کلام . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) کند شدن زبان . (غیاث ) (تاج المصادر بیهقی ). || کند شدن بینائی . ضعیف شدن بینائی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || کند شدن چشم . (تاج المصادر بیهقی ). || سست شدن باد. چندان نوزیدن آن . (ناظم الاطباء). کند شدن باد. (تاج المصادر بیهقی ). || بی فرزند و بی پدر گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء)(آنندراج ). || مانده شدن . (آنندراج ). کلال . کلالة. کلولة. کلول . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تمام، جميع، عموم، قاطبه، مجموع، هر، همگي، همه مودار total, bald, pilgarlic المجموع toplam total gesamt total totale مجموع، کلی، کامل، تام، مطلق، طاس، عریان، کچل، بی مو، برهنه
... ادامه
612|0
مترادف:تمام، جميع، عموم، قاطبه، مجموع، هر، همگي، همه
کلمه "کل" در زبان فارسی به معنای "تمام" یا "همه" است و در جملات بهطور مختلفی مورد استفاده قرار میگیرد. در اینجا برخی از قواعد و نکات نگارشی مربوط به این کلمه را بررسی میکنیم:
استفاده به عنوان صفت:
"کل" معمولاً به عنوان صفت به کار میرود و میتواند قبل از اسم قرار گیرد.
مثال: "کل جامعه" یعنی تمام اعضای جامعه.
تلفظ و نوشتار:
"کل" به صورت "کُل" هم نوشته و تلفظ میشود. در اینجا به معنای همه یا تمامی اشیاء است.
لازم به ذکر است که در بعضی از موقعیتها، وجود یک حالت خاص در جمله میتواند بر معنی کلمه تأثیر بگذارد.
جملات و عبارات:
"کل" میتواند به صورت مستقل یا به صورت ترکیبی با دیگر کلمات استفاده شود.
مثال: "کل انسانها باید رعایت کنند" و یا "کل هزینهها باید برآورد شود".
نوشتههای علمی و رسمی:
در متون رسمی و علمی، استفاده از "کل" باید با دقت و در زمینههای مناسب باشد تا از ابهامات جلوگیری شود.
توجه به متضادها:
"کل" معمولاً در مقابل کلمات دیگر نظیر "جز" یا "برخی" قرار میگیرد، بنابراین در استفاده از آن باید به متن کلی توجه کرد تا از تضادهای ناخواسته جلوگیری شود.
مثال: "کل افراد حاضر شدند، جز دو نفر."
حالت جمع و مفرد:
در فارسی، "کل" معمولاً حالت جمع پیدا میکند، اما در زمانی که به یک موضوع خاص اشاره میکند، میتواند به صورت مفرد هم به کار رود.
مثال: "کل کتابها بر روی میز است."
با رعایت این نکات میتوانید از "کل" بهطور صحیح و مؤثر در متون فارسی استفاده کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
کل خانواده در روز تولد مادر گرد هم آمدند تا جشن بگیرند.
معلم از تمام دانشآموزان خواست که کل یادداشتهای خود را مرور کنند.
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر