جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

kloca  |

کلوخ انداز

معنی: کلوخ انداز. [ ک ُ اَ ] (نف مرکب ) آنکه کلوخ به جانب دیگران پرتاب کند. (فرهنگ فارسی معین ) :
به خود گفتا جواب است این نه جنگ است
کلوخ انداز را پاداش سنگ است .
نظامی (خسرو و شیرین ص 271).
چو کردی با کلوخ انداز پیکار
سر خود را به نادانی شکستی .
سعدی .
جواب است ای برادراین نه جنگ است
کلوخ انداز را پاداش سنگ است .
سعدی (از امثال و حکم ج 3 ص 123).
|| (اِ مرکب ) سوراخهایی باشد که در زیر کنگره های دیوار قلعه سازند تا چون خصم نزدیک دیوار قلعه آید از آن سوراخها سنگ و آتش و خاکستر بر سرش ریزند و آن را سنگ انداز هم می گویند. (برهان ) (فرهنگ فارسی معین ). سوراخی که در کنگره ٔ قلعه ها سازند که اگر دشمن به یورش خود را به پای قلعه برساند و تفنگ و تیر بی حاصل شود از آن سوراخها سنگ و کلوخ و آتش بر سر او ریزند که بستوه آید و آن را سنگ انداز نیز گویند. (آنندراج ). سوراخی که زیر کنگره ٔ قلعه ها سازند که چون خصم نزدیک آید از آن سوراخ سنگ و کلوخ و خاک و آتش بر او بیندازند و سنگ انداز و خاک انداز نیز گویند. (فرهنگ رشیدی ) :
آن جهان بخشی فلک رخشی که هفت اقلیم خاک
با کلوخ انداز جودش مهره ای از گل بود.
شرف شفروه (از فرهنگ رشیدی ).
|| بمعنی فلاخن نیز آمده است و آن آلتی باشد که شاطران و شبانان بدان سنگ اندازند. (برهان ). فلاخن . (ناظم الاطباء). آلتی که کلوخ و مانند آن پرتاب کند. فلاخن . (فرهنگ فارسی معین ). || سیر وگشت و شراب خوری و عیش و عشرتی را گویند که در آخرهای ماه شعبان کنند و آن را کلوخ اندازان هم می گویند و بعضی گویند کلوخ انداز هم می گویند و بعضی گویند کلوخ انداز نام سلخ ماه شعبان است . (برهان ). جشنی که مستان در آخر ماه شعبان کنند و وجه تسمیه آنکه رمی حجاره به عزم دفع غیرمرسوم است . (آنندراج ). عشرتی که در اواخر ماه شعبان کنند و برغندان گویند و آن به کلوخ اندازان نیز معروف است . (انجمن آرا). عشرتی که در آخر ماه شعبان کنند و برغندان گویند. (فرهنگ رشیدی ) : امیر به نشاط این جشن و کلوخ انداز که ماه رمضان نزدیک بود بدین کوشک و بدین باغها تماشا می کرد. (تاریخ بیهقی چ فیاض ص 500).
اگر خواهی گرفت از ریز روزی روزه ٔ عزلت
کلوخ انداز را از دیده راوق ریز ریحانی .
خاقانی .
و رجوع به کلوخ اندازان شود.
- کلوخ انداز کردن ؛ اعمال روز کلوخ انداز را انجام دادن . بجای آوردن مراسم کلوخ انداز :
روزه نزدیک است می باید کلوخ انداز کرد
زاهدان خشک را رندانه از سر باز کرد.
صائب (از آنندراج ).
|| نبیره ٔ فرزند را نیز گفته اند که پسر پسر یا دختر دختر فرزند باشد. (برهان ). پسر پسر و دختر دختر فرزند شخص و نبیره ٔ فرزند. (ناظم الاطباء). پسر پسر فرزند یا دختر دختر فرزند. نبیره . (فرهنگ فارسی معین ).
... ادامه
507 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 719
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
kloca
عربی
كلوكا

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری