جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: کلیم . [ ک َ ] (اِخ ) ملک الشعرا ابوطالب کلیم کاشانی ، در همدان ولادت یافت ، لیکن به سبب اقامت طولانی در کاشان به کاشانی مشهور شد. مدتی در شیراز سرگرم تحصیل علوم بود و در عهد جهانگیر به هندوستان رفت و باز به ایران آمد و سپس به هندوستان بازگشت و چندی سرگرم مدح امرای درباری و دولتی سلاطین مغول هندوستان بود تا سمت ملک الشعرایی دربار شهاب الدین شاه جهان (1037 - 1068 هَ . ق .) یافت و اواخر عمر را در کشمیر گذرانید تا به سال 1061 هَ . ق . درگذشت .کلیم در انواع شعر دست داشت ، قصیده و مثنوی را خوب می گفت ، لیکن مهارت و استادی او در غزل است که در آن سخن استوار و پر معنی و مضامین بسیار تازه و دقیق دارد. وی در معنی آفرینی و نیروی تخیل و وارد کردن کلمات زبان محاوره در شعر معروف است . غزل زیر از اوست : پیری رسید و مستی طبع جوان گذشت ضعف تن از تحمل رطل گران گذشت وضع زمانه قابل دیدن دوباره نیست رو پس نکرد هر که از این خاکدان گذشت در راه عشق گریه متاع اثر نداشت صد بار از کنار من این کاروان گذشت از دستبرد حسن تو بر لشکر بهار یک نیزه خون گل ز سر ارغوان گذشت طبعی بهم رسان که بسازی به عالمی یا همتی که از سر عالم توان گذشت مضمون سرنوشت دو عالم جز این نبود آن سر که خاک شد به ره از آسمان گذشت در کیش ما تجرد عنقا تمام نیست در قیدنام مانْد اگر از نشان گذشت بی دیده راه اگر نتوان یافت پس چرا چشم از جهان چو بستی از او می توان گذشت بدنامی حیات دو روزی نبود بیش آن هم کلیم با تو بگویم چه سان گذشت یک روز صرف بستن دل شد به این وآن روز دگر به کندن دل زین و آن گذشت . (از گنج سخن ج 3 ص 92). و رجوع به تذکره ٔ نصرآبادی ج 2 ص 220 و تذکره ٔ آتشکده ٔ آذر چ شهیدی ص 252 و مقدمه ٔ دیوان کلیم چ پرتو بیضایی و شعرالعجم ، ترجمه ٔ فخرداعی ج 3 صص 172 - 191 و تاریخ ادبیات ایران از آغاز عهد صفویه تا عصر حاضر، تألیف ادوارد برون ، ترجمه ٔ رشید یاسمی ص 173 و 174 و مجمع الفصحا ج 2 ص 28 شود. سخنگو، سخنور، همزبان، هم سخن interlocutor, klean الكليم kilim kilim kelim kilim kilim طرف صحبت، جواب دهنده
کلمه "کلیم" در زبان فارسی به معنی "کلام" و "گفتار" است و به عنوان اسم به کار میرود. برای استفاده صحیح از این کلمه و رعایت قواعد نگارشی، نکات زیر را در نظر داشته باشید:
نحوه نوشتار: "کلیم" با حرف "ک" آغاز میشود و به "م" ختم میشود. لازم است که حروف آن به درستی نوشته شوند.
نوشتار صحیح: به حروف و اعرابگذاریهای این کلمه توجه کنید. در متون رسمی، رعایت اعرابگذاری و تکیه بر روی حروف مهم است.
قواعد جمع: در صورتی که قصد دارید این کلمه را به صورت جمع به کار ببرید، معمولاً از "کلِیمها" استفاده میشود.
مقام و مقامگذاری: در متنهای ادبی و شعر، ممکن است به کلمه "کلیم" به صورت خاصی اشاره شود که در این موارد، توجه به بستر کلام مهم است.
حفظ انسجام متن: برای مثال، اگر از این کلمه در متن خود استفاده میکنید، سعی کنید با استفاده از واژههای مرتبط، مفهوم را به خوبی منتقل کنید.
با رعایت این نکات، میتوانید کلمه "کلیم" را به درستی در نگارش خود به کار ببرید و از قواعد فارسی به بهترین شکل بهرهمند شوید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا سه جمله با کلمه "کلیم" ارائه میشود:
کلیم به عنوان یک شاعر بزرگ، در اشعارش احساسات عمیق انسانی را به تصویر کشیده است.
در داستانهای قدیمی، کلیم به عنوان یک شخصیت حکیم و خردمند شناخته میشود.
این کلیم تاریخی، نشاندهندهی هنر و مهارتهای هنرمندان آن دوران است.
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر