جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: کمین . [ ک َ ] (ع اِ) قوم پنهان نشیننده به قصد دشمن در جنگ . (منتهی الارب ). گروهی که در جنگ پنهان نشینند به قصد دشمن و منه :الکمین فی الحرب حیلة. (ناظم الاطباء). قومی که به خدعه در جنگ پنهان شوند و آن چنان است که در نهانگاهی که کس بر آن آگاه نباشد خود را مخفی کنند و در انتهاز پدیدار شدن طلیعه ٔ سپاه دشمن باشند و بر ایشان تازند. (از اقرب الموارد). پنهان شونده در کارزار و جز آن . (غیاث ). و رجوع به ماده ٔ بعد شود. || دخل در امور به نوعی که مفهوم نگردد. (منتهی الارب ). داخل در کار به نوعی که کسی دریافت نکند. (ناظم الاطباء). داخل در کار چنانکه کسی را بر آن آگاهی نباشد وگویند: هو فی ذلک الامر کمین . ج ، کُمَناء. (از اقرب الموارد). || هذا امر فیه کمین ؛ در این کاردغلی است که بدان آگاهی نیست . (از اقرب الموارد). 1- بزنگاه، كمينگاه، مرصاد، مكمن، نخيز، نخيزگاه
2- ترصد، مخفي شدن
3- كمترين، كوچكترين
4- ناتمام، ناقص
5- پست، حقير، دون ambush, forestall, ambuscade, minimal كمين، مكمن، كمن، تربص pusuya düşürmek embuscade hinterhalt emboscada imboscata دام، کینگاه، مخفی گاه سربازانبرای حمله، سربازانی که درکمین نشسته اند، کمینگاه، یک دسته نظامی کمین کرده
کلمه "کمین" در زبان فارسی به معنای پنهان شدن و خوبی از نظر واژگانی و نگارشی به شمار میآید. در اینجا چند نکته درباره قواعد فارسی و نگارشی مربوط به این کلمه ذکر میشود:
تعریف و کاربرد: "کمین" به معنی پنهان شدن یا انتظار کشیدن برای به دست آوردن فرصت است. این واژه معمولاً در متون ادبی، داستانها و توصیفهای نظامی به کار میرود.
قواعد نوشتاری:
نقطهگذاری: در جملاتی که از "کمین" استفاده میشود، نکات نگارشی مانند ویرگول، نقطه یا نقطهویرگول بر اساس ساختار جمله رعایت شود.
تکیه بر هجا: در تلفظ این کلمه، تأکید بر هجاها باید رعایت شود. "کمین" به صورت "کَمین" تلفظ میشود.
تطابق و صرف:
معمولاً "کمین" به عنوان اسم و در معانی مختلف به کار میرود و با فعلها و صفات مختلفی میتواند همراه شود. مثلاً: "در کمین دشمن نشسته بود."
نگارش صحیح: این کلمه به صورت "کمین" نوشته میشود و از نوشتارهای غلط مانند "کمين" یا "کُمین" پرهیز شود.
استفاده در جملات: میتوان از این کلمه در جملاتی مانند زیر استفاده کرد:
"او در کمین فرصتی مناسب بود."
"دشمنان در کمین بودند تا به یکباره حمله کنند."
با رعایت این نکات میتوان به نحوی درست و مؤثر از کلمه "کمین" در نوشتار خود بهرهبرداری کرد.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
شکارچیان در جنگل کمین کردند تا زرافهها را به دام بیندازند.
نیروهای ویژه در محلی استراتژیک کمین زده بودند تا به دشمن حمله کنند.
در داستانهای تاریخی، قهرمانان همیشه در کمین دشمنان خود بودند تا از سرزمینشان دفاع کنند.
لغتنامه دهخدا
واژگان مرتبط: دام، کینگاه، مخفی گاه سربازانبرای حمله، سربازانی که درکمین نشسته اند، کمینگاه، یک دسته نظامی کمین کرده
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر