جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: کمین کردن . [ ک َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پنهان شدن به قصد کسی یا چیزی . (ناظم الاطباء). پنهان شدن به قصد دشمن یاصید و ناگاه بدر آمدن و بر او زدن . (فرهنگ فارسی معین ). کمین ساختن . کمین زدن . کمین گرفتن : چو بیژن همی کینه را راست کرد به ایرانیان بر کمین خواست کرد. فردوسی . چند جا کمین باید کردبا سواری دوهزار خویشتن را نمود و آویزشی قوی کرد پس پشت بداد تا ایشان آیند و... (تاریخ بیهقی چ ادیب ،ص 664). اگر مرگ بر ما نکردی کمین ز بس جانور تنگ بودی زمین . اسدی . آن کیست کو به شاهی بر تو کند کمینی وان کیست کو به مردی در تو کشد کمانی . امیرمعزی (از آنندراج ذیل کمین ). از طرفی رخنه ٔ دین می کنند وز دگر اطراف کمین می کنند. نظامی . ز فن آسمانم کمین کرده است به کشتی مرا در زمین کرده است . ملاطغرا (از آنندراج ذیل کمین ). stalk, ambush, lurk, scupper, waylay ساق، سويقة، ساق النبات، قلب الثمرة الذي لا يؤكل، تفشى الداء، طارد خلسة، مشى بتشامخ، مشى بغطرسة، جول، طاف خلسة، لاحق، مراقبة بتطفل کمین کردن، خرامیدن، راه رفتن، قدم زدن و حرکت کردن با احتیاط، در کمین نشستن، در خفا انجام دادن، در تکاپو بودن، در کمین شکار بودن، در انتظار فرصت بودن، دزدکی عمل کردن، در کمین کسی نشستن
ساق|سويقة , ساق النبات , قلب الثمرة الذي لا يؤكل , تفشى الداء , طارد خلسة , مشى بتشامخ , مشى بغطرسة , جول , طاف خلسة , لاحق , مراقبة بتطفل
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "کمین کردن" به عنوان یک فعل ترکیبی در زبان فارسی به کار میرود. در اینجا برخی نکات نگارشی و قواعد مربوط به این کلمه آورده شده است:
نوع فعل: "کمین کردن" یک فعل ترکیبی است که به معنای پنهان شدن و انتظار کشیدن برای یک فرصت یا هدف خاص به کار میرود.
نحوه نگارش: این کلمه با دو جزء "کمین" و "کردن" نوشته میشود و باید به صورت جدا از هم و بدون هیچ علامتی بیافتد.
صرف فعل: این فعل در زمانهای مختلف میتواند صرف شود. برای مثال:
زمان حال: کمین میکند
زمان گذشته: کمین کرد
زمان آینده: کمین خواهد کرد
نقشهای دستوری: در جملات مختلف، "کمین کردن" میتواند به عنوان فعل اصلی یا فعل کمکی عمل کند. مثلاً:
"او در جنگل کمین کرده بود."
"آنها تصمیم گرفتند کمین کنند."
استفاده در جمله: وقتی از "کمین کردن" در جمله استفاده میشود، توجه به ساختار جمله و قواعد زبان فارسی بسیار مهم است. به طور مثال:
"لطفاً در جادههای خلوت کمین نکنید."
قیدهای مربوط: ممکن است برای توصیف نوع کمین، قیدهایی نیز به کار بروند، مانند "در گوشهای"، "در تاریکی" و غیره:
"او در تاریکی کمین کرد."
با رعایت این نکات میتوانید به درستی از کلمه "کمین کردن" در نوشتار و گفتار خود استفاده کنید.
لغتنامه دهخدا
واژگان مرتبط: کمین کردن، خرامیدن، راه رفتن، قدم زدن و حرکت کردن با احتیاط، در کمین نشستن، در خفا انجام دادن، در تکاپو بودن، در کمین شکار بودن، در انتظار فرصت بودن، دزدکی عمل کردن، در کمین کسی نشستن