جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

[ke(a)nj]
corner  |

کنج

معنی: کنج . [ ک َ ] (اِ) ملازه باشد و گوشت پاره ای است که از انتهای کام آویخته است . (برهان ) (از فرهنگ رشیدی ). ملازه باشد و آن زبان کوچک مشهور است یعنی گوشت پاره در منتهای کام آویخته . (آنندراج ) (از انجمن آرا). ملازه . (جهانگیری ) (ناظم الاطباء) :
همی تا دایه کنج و کام کردش
پدر فرزانه هرمز نام کردش .
نزاری قهستانی (از فرهنگ رشیدی ).
|| انگشت کوچک پا. (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس ). || کشک را گویند و آن را به ترکی قروت خوانند. (فرهنگ جهانگیری ). به معنی کشک هم آمده است که دوغ خشک شده باشد و ترکان قروت خوانند. (برهان ). دوغ خشک شده و کشک . (ناظم الاطباء). به معنی کشک «کَتَخ » است . (فرهنگ رشیدی ). در فرهنگ جهانگیری و برهان قاطع به معنی کشک نیز آورده که قروت گویند آن نیز سهو و خطاست و تصحیف خوانی کرده اند و آن کَتَخ است و در کتخ و کتخشیر گذشته که کشک و ماستینه است که از شیر و روغن پزند. رشیدی ملتفت شده . (انجمن آرا) (آنندراج ). و رجوع به کتخ شود. || (ص ) مردم احمق و خودستای و صاحب عجب و متکبر و به این معنی با جیم فارسی هم هست . (برهان ) (ناظم الاطباء). احمق معجب و متکبر و خودستا . (جهانگیری ) :
همه با هیزان هیز و همه با کنجان کنج
همه با دزدان دزد و همه با شنگان شنگ .
خسروانی (از فرهنگ جهانگیری ).
|| برون کشیده . (برهان ) (ناظم الاطباء).
... ادامه
869 | 0
مترادف: 1- بيغوله، زاويه، كنار، گوشه، گوه، نبش 2- چين، شكن، كنجل 3- قوز، قوزدار، گوژپشت
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم) (زیست‌شناسی) [قدیمی]
مختصات: (فیل )
الگوی تکیه: S
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: konj
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 73
شمارگان هجا: 1
دیگر زبان ها
انگلیسی
corner | angle , quoin , corn
ترکی
köşe
فرانسوی
le coin
آلمانی
die ecke
اسپانیایی
la esquina
ایتالیایی
l'angolo
عربی
ركن | زاوية , احتكار , مأزق , سوق , ملتقى شارعين , موقف حرج , واقع عند زاوية , زاوي , قرنة , إنعطف حول زاوية , زوى , احتكر , إلتقى عند زاوية
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "کنج" در زبان فارسی به معنای گوشه یا زاویه است و می‌تواند در زمینه‌های مختلفی به کار رود. برای استفاده صحیح از این کلمه در نوشتار و گفتار فارسی، به نکات زیر توجه کنید:

  1. نحوه نگارش: کلمه "کنج" به همین صورت و بدون تغییرات اضافی نوشته می‌شود.

  2. قواعد املایی: این کلمه به یای ملصق یا حروف اضافه (مثل "ها" برای جمع) نیازی ندارد مگر اینکه در جملاتی که معنی خاصی دارند به‌کار رود.

  3. مصادر و تعبیرات:

    • می‌توان از کلمه "کنج" در ترکیب‌ با دیگر کلمات استفاده کرد، مثلاً "کنج اتاق" یا "کنج خیابان".
    • در اشعار و نثرهای ادبی، "کنج" می‌تواند بار معنایی عمیق‌تری به متن ببخشد.
  4. استفاده در جملات:

    • "کتاب‌ها در کنج اتاق گذاشته شده‌اند."
    • "او در کنج دلش احساس تنهایی می‌کرد."
  5. نگارش ادبی: در متون ادبی یا شعری، کنج می‌تواند به صورت استعاره نیز به کار رود، مثلاً به معنای اندوه، تنهایی یا حماقت.

  6. توجه به سیاق: در انتخاب این واژه، باید به سیاق و بستر گفتار یا نوشتار دقت کنید تا مناسب‌ترین معنی conveyed شود.

با رعایت این نکات، می‌توان از کلمه "کنج" به طور صحیح و مؤثر در نوشتار فارسی استفاده کرد.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. در کنج اتاق یک کتابخانه کوچک ساخته‌ام که می‌توانم در آن مطالعه کنم.
  2. او در کنج خیابان نشسته بود و به مردم نگاه می‌کرد.
  3. در کنج باغ، یک درخت بزرگ سایه‌ای دلنشین فراهم کرده است.

واژگان مرتبط: زاویه، طرف، قلاب ماهی گیری، تیزی یا گوشه هر چیزی، سنگ نبش، آجر نبش، سنگ زاویه

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری