جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: کنج . [ ک ِ ] (ص ) فیل بزرگ جثه و قوی هیکل مهیب و جنگی باشد. (برهان ) (آنندراج ) (فرهنگ رشیدی ) (ناظم الاطباء). فیل بزرگ جثه و قوی هیکل و مهیب و دلاور و جنگی . (جهانگیری ) : سپاهی که از کوه تا کوه مرد سپر در سپر بافته سرخ و زرد ابا کوس و با نای و زوبین و سنج ابا تازی اسبان و فیلان کنج . فردوسی (از فرهنگ جهانگیری ). 1- بيغوله، زاويه، كنار، گوشه، گوه، نبش
2- چين، شكن، كنجل
3- قوز، قوزدار، گوژپشت corner, angle, quoin, corn ركن، زاوية، احتكار، مأزق، سوق، ملتقى شارعين، موقف حرج، واقع عند زاوية، زاوي، قرنة، إنعطف حول زاوية، زوى، احتكر، إلتقى عند زاوية köşe le coin die ecke la esquina l'angolo زاویه، طرف، قلاب ماهی گیری، تیزی یا گوشه هر چیزی، سنگ نبش، آجر نبش، سنگ زاویه
ركن|زاوية , احتكار , مأزق , سوق , ملتقى شارعين , موقف حرج , واقع عند زاوية , زاوي , قرنة , إنعطف حول زاوية , زوى , احتكر , إلتقى عند زاوية
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "کنج" در زبان فارسی به معنای گوشه یا زاویه است و میتواند در زمینههای مختلفی به کار رود. برای استفاده صحیح از این کلمه در نوشتار و گفتار فارسی، به نکات زیر توجه کنید:
نحوه نگارش: کلمه "کنج" به همین صورت و بدون تغییرات اضافی نوشته میشود.
قواعد املایی: این کلمه به یای ملصق یا حروف اضافه (مثل "ها" برای جمع) نیازی ندارد مگر اینکه در جملاتی که معنی خاصی دارند بهکار رود.
مصادر و تعبیرات:
میتوان از کلمه "کنج" در ترکیب با دیگر کلمات استفاده کرد، مثلاً "کنج اتاق" یا "کنج خیابان".
در اشعار و نثرهای ادبی، "کنج" میتواند بار معنایی عمیقتری به متن ببخشد.
استفاده در جملات:
"کتابها در کنج اتاق گذاشته شدهاند."
"او در کنج دلش احساس تنهایی میکرد."
نگارش ادبی: در متون ادبی یا شعری، کنج میتواند به صورت استعاره نیز به کار رود، مثلاً به معنای اندوه، تنهایی یا حماقت.
توجه به سیاق: در انتخاب این واژه، باید به سیاق و بستر گفتار یا نوشتار دقت کنید تا مناسبترین معنی conveyed شود.
با رعایت این نکات، میتوان از کلمه "کنج" به طور صحیح و مؤثر در نوشتار فارسی استفاده کرد.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
در کنج اتاق یک کتابخانه کوچک ساختهام که میتوانم در آن مطالعه کنم.
او در کنج خیابان نشسته بود و به مردم نگاه میکرد.
در کنج باغ، یک درخت بزرگ سایهای دلنشین فراهم کرده است.
لغتنامه دهخدا
واژگان مرتبط: زاویه، طرف، قلاب ماهی گیری، تیزی یا گوشه هر چیزی، سنگ نبش، آجر نبش، سنگ زاویه