جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

[ku]
weevil  |

کو

معنی: کو. (ق ، ادات پرسش ) کجاست ؟ (فرهنگ فارسی معین ). در چه جاست ؟ اَین َ. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). پهلوی ، کو (=کجا). اوستایی ، کو. فرق میان کو و کجا این است که بعد از کجا کلمه ٔ «است » و «هست » آید ولی کو بدون آنها استعمال شود و دیگر آنکه استعمال کجا عام است و کو مخصوص مفرد مغایب است و «من کو» و «شما کو» و غیر آن صحیح نیست . (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). «کو»مانند «کجا» در مکان استعمال شود. ولی فرق میان «کو» و «کجا» از این قرار است : الف - «کو» معمولاً به جای جمله ٔ فعلیه بکار می رود؛ کتاب کو؟ حسن کو؟ اما «کجا» غالباً با فعل آید؛ کتاب کجاست ؟ حسن کجا بود؟ ولی گاه جایز است که فعل «کجا» حذف شود... :
ما کجا تو کجا ای از شرمت
دختر رز نشسته برقعپوش .
هاتف اصفهانی .
ب - «کو» برای سوم شخص (مفرد و جمع) استعمال شود؛ او کو؟ جمشید کو؟ علی و حسن و جعفر کو؟ (در متون ، سوم شخص جمع دیده نشده ولی در تداول استعمال می شود).«کجا» برای هر سه شخص (مفرد و جمع) به کار رود؛ من کجایم ، تو کجایی ، او کجاست . ما کجاییم ، شما کجایید، ایشان کجایند. (فرهنگ فارسی معین ) :
رسول کو و مهاجر کجا و کو انصار
کجا صحابه ٔ اخیار و تابع اخیر.
ناصرخسرو.
مرغی دیدم نشسته بر باره ٔ طوس
در پیش نهاد کله ٔ کیکاوس
با کله همی گفت که افسوس افسوس
کو بانگ جرسها و کجا ناله ٔ کوس .
(منسوب به خیام ).
در کارگه کوزه گری رفتم دوش
دیدم دوهزار کوزه گویا و خموش
هر یک به زبان حال با من گفتند
کو کوزه گر و کوزه خر و کوزه فروش .
خیام .
از آمدن و رفتن ما سودی کو؟
وز تار وجود عمر ما پودی کو؟
در چنبر چرخ ، جان چندین پاکان
می سوزد و خاک می شود، دودی کو؟
خیام .
کس نگفته صفات مبدع هو
چند و چون و چرا چه و کی و کو.
سنائی .
گفت بابا نصیبه ٔ من کو؟
گفتش ای پور در خزانه ٔ هو.
سنائی .
فاخته غایب است گوید کو
تواگر حاضری چه گویی هو؟
سنائی .
نان نیارم خریدن از بازار
ور بیارم بهای نانم کو؟
سوزنی .
آن جام جم پرورد کو آن شاهد رخ زرد کو
آن عیسی هر درد کو تریاق بیمار آمده .
خاقانی .
پرویز کنون گم شد زان گمشده کمتر گو
زرین تره کو بر خوان رو کم ترکوا برخوان .
خاقانی .
پناه و پشت شاهان عجم کو؟
سپهسالار شمشیر و علم کو؟
نظامی .
در ره آن عشق دل گرمیت کو؟
وآن همه شوخی و بی شرمیت کو؟
عطار (منطق الطیر).
کان یکی گفت انگبین دارم بسی
می فروشم سخت ارزان کو کسی ؟
عطار (منطق الطیر).
آن مخنث دید ماری را عظیم
جست همچون باد بر بامی ز بیم
گوییا جست آن زمان از زیر تیغ
گفت کو مردی و سنگی ای دریغ!
عطار (منطق الطیر).
کانکه دزدید اسب ما را کو و کیست
اینکه زیر ران تست ای خواجه چیست ؟
مولوی .
وقت خشم و وقت شهوت مرد کو
طالب مردی دوانم کوبکو.
مولوی .
پرس پرسان کاین مؤذن کو کجاست ؟
که صدای بانگ او راحت فزاست .
مولوی .
کو دشمن شوخ چشم ناپاک
تا عیب مرا به من نماید.
سعدی .
پیل کو تا کتف و بازوی گردان بیند
شیر کو تا کف و سرپنجه ٔ مردان بیند.
سعدی .
آن روزگار کو که مرا بخت رام بود
کارم چو روزگار خرد بانظام بود.
امامی هروی .
گلبن عیش می دمد ساقی گلعذار کو؟
باد بهار می وزد باده ٔ خوشگوار کو؟
حافظ.
مجلس بزم عیش را غالیه ٔ مراد نیست
ای دم صبح خوش نفس نافه ٔ زلف یار کو؟
حافظ.
هر گل نو ز گلرخی یاد همی کند ولی
گوش سخن شنو کجا دیده ٔ اعتبار کو؟
حافظ.
پروین به کجروان سخن از راستی چه سود
کو در زمانه آنکه نرنجد ز حرف راست .
پروین اعتصامی .
|| کجا. (از فرهنگ فارسی معین ) :
کو شد آن دعوی دوازده فن
وآن همه مردی ، این نه مرد و نه زن !
نظامی (از فرهنگ فارسی معین ).
... ادامه
2776 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (شبه جمله، ضمیر) [پهلوی: kū]
مختصات: (کُ) (ص .)
الگوی تکیه: S
نقش دستوری: قید
آواشناسی: ku
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 26
شمارگان هجا: 1
دیگر زبان ها
انگلیسی
weevil | ku
ترکی
ko
فرانسوی
ko
آلمانی
ko
اسپانیایی
ko
ایتالیایی
ko
عربی
كو
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "کو" در زبان فارسی به چند معنی و کاربرد مختلف استفاده می‌شود. در اینجا به برخی از قواعد و نکات نگارشی مربوط به این کلمه اشاره می‌کنیم:

  1. کاربرد معنایی:

    • "کو" به معنای "کجاست" یا "کجا" به کار می‌رود. مثلاً: "کو کتاب؟"
    • در شعر و ادبیات فارسی، "کو" می‌تواند به عنوان لفظی بکار رود که به جستجوی چیزی اشاره دارد.
  2. نوشتار:

    • "کو" به صورت جدا نوشته می‌شود و در جمله‌ها به عنوان قید مکانی یا پرسشی به کار می‌رود.
    • در نگارش رسمی و ادبی، استفاده از "کو" به درستی و به جا مورد نظر قرار گیرد. به عنوان مثال، در جملات پرسشی باید به طور صحیح استفاده شود.
  3. تاکید:

    • در برخی مواقع، استفاده از "کو" ممکن است برای تأکید بر جستجو یا عدم وجود چیزی باشد. مانند: "کو آنچه وعده داده بودی؟"
  4. قواعد دستوری:

    • "کو" از نظر دستوری یک قید است و پس از آن معمولاً اسم یا مفعول می‌آید. به عنوان مثال: "کو باغ؟"
  5. استفاده در شعر:
    • در شعر فارسی، "کو" ممکن است به عنوان یک واژه زیبا و معنی‌دار برای جستجو یا دعوت به فکر استفاده شود.

با توجه به این نکات، می‌توان به کارایی و زیبایی "کو" در زبان فارسی پی برد. برای استفاده مناسب از این کلمه، توجه به بافت جمله و معنی آن ضروری است.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. من هر روز به پارک کو می‌روم تا قدم بزنم و هوای تازه استنشاق کنم.
  2. در سفر به کوه‌های البرز، من از زیبایی طبیعت بسیار لذت بردم.
  3. او دوست دارد در کوچه‌های باریک شهر قدیمی قدم بزند و خاطرات کودکی‌اش را به یاد بیاورد.

واژگان مرتبط: شپشه، شپشه گندم، سوسه

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری