جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

[kavan]
bottom  |

کون

معنی: کون . [ ک َ ] (ع مص )بودن . (ترجمان القرآن ) (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). بودن و هست شدن ، و کِیان و کینونة مثل آن است . (منتهی الارب ). کان الشی ٔ کوناً و کیاناً و کینونة؛ حادث شد آن شی ٔ و پدید آمد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). بودن و هست شدن ... و در شرح نصاب نوشته که کون بالفتح مصدر است به معنی موجود شدن چیزی و عالم موجودات را کون از آن گویند که بعد از نابود شدن بود شد. (غیاث ). بودن و هست شدن . (آنندراج ). هست شدن . (فرهنگ فارسی معین ). || پذیرفتار کسی گردیدن . (منتهی الارب ). پذیرفتار گردیدن . (از آنندراج ): کان علی فلان کوناً و کیاناً؛ پذیرفتار گردید و تکفل کرد آن را. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و کیانة اسم است از آن . (از اقرب الموارد). || ریسیدن رشته را. (از منتهی الارب ). کنت الغزل کوناً؛ ریسیدم آن رشته را. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || برای کسی که دشمن دارند او را گویند: لاکان ولایکون ؛ یعنی هرگز نباشد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). و عرب دشمن را گوید به هنگام نفرین «لاکان و لاتکون »؛ یعنی آفریده نشد و نجنبید و این کنایه از مرگ اوست . (از اقرب الموارد). || کنت الکوفة؛ یعنی بودم در کوفه ، و منازل کأن لم یکنها احد؛ یعنی منزلهایی که در آنها کسی نبوده . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || علمای نحو می گویند: کان از افعال ناقصه است که رفع می دهد اسم را و نصب می دهد خبر را مانند: کان زید عالماً، ولی هرگاه به معنی ثبت باشد مانند: کان اﷲ و لاشی ٔ معه ، و یابه معنی حدث مانند: اذا کان الشتاء فادفئونی فان الشیخ یهدمه الشتاء، و یا به معنی حضر مانند: و اِن کان ذوعسرة و یا به معنی وقع مانند: ماشأاﷲ، کان بی نیاز از خبر خواهد بود. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). و دراینگونه موارد از افعال تامه است . (منتهی الارب ). و نیز کان گاه به معنای اقام آید. (منتهی الارب ). گاه به معنی اقام آید، مانند: کانوا و کنا. (ناظم الاطباء).و گاهی به معنی صار مانند: و کان من الکافرین . و از برای استقبال نیز گاه آید، مانند: یخافون یوماً کان شره مستطیراً. و گاه به معنی ماضی منقطع باشد، مانند:و کان فی المدینة تسعة رهط. و گاه به معنی حال ، مانند: کنتم خیرامة. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). و گاه به معنی استثنا آید، مانند: جاؤنی و لایکون زیداً، مانند آن است که گویی : لایکون الاتی زیداً. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). گاه کان زائده باشد و جهت توکید آن را در کلام آرند و در این صورت دارای اسم و خبر نباشد، مانند: و کیف نکلم من کان فی المهد صبیاً. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
... ادامه
2114 | 0
مترادف: 1- ته، 2- دبر، سرين، ماتحت، مخرج، مقعد، نشستنگاه
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم) (زیست‌شناسی)
مختصات: (کَ یا کُ) [ ع . ] (اِمص .)
الگوی تکیه: S
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: kun
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 76
شمارگان هجا: 1
دیگر زبان ها
انگلیسی
bottom
ترکی
alt
فرانسوی
bas
آلمانی
unten
اسپانیایی
abajo
ایتالیایی
metter il fondo a
عربی
أسفل | أدنى , قاع , قعر , أعماق , صميم , عجيزة , السطح السفلي , حضيض , أساس , أرض منخفضة , قاعدة أساسية , سافلة المركب , كفل
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "کون" در زبان فارسی به معنای جزء خاصی از بدن اشاره دارد و در بحث‌های مرتبط با زبان و نگارش، بهتر است به نکات زیر توجه کنید:

  1. استفاده و معانی: این کلمه به طور عمومی در مکالمات غیررسمی و محاوره‌ای به کار می‌رود و ممکن است در برخی از زمینه‌ها به عنوان یک اصطلاح غیررسمی یا حتی توهین‌آمیز تلقی شود. بنابراین، باید با احتیاط از آن استفاده شود.

  2. نحوه نوشتن: این کلمه به صورت "کون" نوشته می‌شود و هیچ گونه تغییر قاعده‌مندی در نوشتن آن وجود ندارد.

  3. قواعد نگارشی: اگر این کلمه در نوشتار رسمی یا ادبی به کار می‌رود، بهتر است از تعابیر یا معانی جایگزین استفاده شود تا جنبه‌های غیررسمی یا توهین‌آمیز آن کاهش یابد.

  4. کاربرد در شعر و ادبیات: در شعر و ادبیات، ممکن است این کلمه به دلایل خاصی به کار رود، اما توجه به زمینه و تأثیر آن بر خواننده بسیار مهم است.

  5. قوانین فرهنگی: در بسیاری از فرهنگ‌ها، صحبت درباره بعضی از اعضای بدن ممکن است ممنوع یا غیرقابل‌قبول باشد. باید به موقعیت و جمع حاضر توجه کنید.

به طور کلی، به استفاده از این کلمه باید با احتیاط و تفکر کافی نسبت به شرایط و مخاطب توجه شود.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. دوست من به شوخی گفت که باید برای حفظ سلامتی‌اش بیشتر ورزش کند و به سلامتی کون خود اهمیت بدهد.
  2. در یک روز آفتابی، ما به پارک رفتیم و بچه‌ها با شور و هیجان در حال بازی بودند و خنده‌هایشان به گوش می‌رسید.
  3. در مسابقه دو، او با سرعتی حیرت‌انگیز به جلو رفت و همه را پشت سر گذاشت، به طوری که کسی نتوانست به او برسد.

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری