جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: گر. [ گ َ ] (حرف ربط و شرط) مخفف اگر، و کلمه شرطیه است . کردی گر (اگر). (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ) : گر خدو را بر آسمان فکنم بی گمانم که بر چکاد آید. طاهر فضل . هرکه باشد تشنه و چشمه نیابد هیچ جای بی گمان راضی بباشد گر بیابد آبکند. شهید بلخی . نکو گفت مزدور با آن خدیش مکن بد به کس گرنخواهی به خویش . رودکی . گر کس بودی که زی توام بفکندی خویشتن اندر فکندمی به فلاخن . ابوشکور.
گر او رفتی بجای حیدر گرد به رزم شاه گردان عمرو و عنتر نش آهن درع بایستی نه دلدل نه سرپایانش بایستی نه مغفر. دقیقی (از لغت نامه ٔ اسدی ص 358). گر برفکند گرم دم خویش به گوگرد بی بوک ز گوگرد زبانه زند آتش . آغاجی . چندیت مدح گفتم و چندین عذاب دید گر زآنکه نیست سیمت جفتی شمم فرست . منجیک . گر کند هیچگاه قصد گریز خیز ناگه به گوشش اندر میز. خسروی . آن ساعدی که خون بچکد زو بنازکی گر برزنی بر او بریک تار ریسمان . خسروی . اگر ابروش چین آرد سزد گر روی من بیند که رخسارم پر از چین است چون رخسار پهنانه . کسایی . گر زآنکه بپیراسته ٔ شهر درائی پیراسته آراسته گردد ز رخانت . بوشعیب . گر آیی و این حال عاشق ببینی کنی رحم در وقت و زی وی گرایی . زینبی . گر این راست گردد بهنگام تو نویسند بر تاج هانام تو. فردوسی . کوکنار از بس فزع داروی بی خوابی شود گر برافتد سایه ٔ شمشیر او بر کوکنار. فرخی . گر نبودی خصم و دشمن در جهان پس بمردی خشم اندر مردمان . مولوی . گر مخیر بکنندم بقیامت که چه خواهی دوست ما را و همه جنت فردوس شما را. سعدی . ترا که گفت که سعدی نه مرد عشق تو باشد گر از وفات بگردم درست شد که نه مردم . سعدی . گر بیایی دهمت جان ور نیایی کشدم غم من که بایست بمیرم چه بیایی چه نیایی . مجمر اصفهانی . || بمعنی یا : بپرسید خشکی فزونتر گر آب که تابد بر او بر همی آفتاب . فردوسی . تلی هر سویی مرغ و نخجیر بود اگر کشته گر خسته ٔ تیر بود. فردوسی . و هر دو روز گر سه روز موی سر ستردن . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). اگر فصل زمستان باشد به روغن ناردین گر به روغن مصطکی چرب کنند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). 1- جرب
2- اگر، كچل، كل mangy, mange, scab, if أجرب، رث، بال، جربي gr gr. gr gramo gr مبتلا به جرب، مبتلا به گری، جرب دار، مرض جرب، کچلی، گری، حکه، پوست زخم، اثر زخم
کلمه "گر" در زبان فارسی میتواند به معانی و کاربردهای مختلفی اشاره داشته باشد و به همین دلیل قواعد خاصی برای استفاده از آن وجود دارد. در زیر به چند مورد از این کاربردها و قواعد مربوط به کلمه "گر" اشاره میشود:
معنی شرطی:
"گر" به معنای "اگر" استفاده میشود و در جملات شرطی به کار میرود.
مثال: "اگر باران ببارد، ما میرویم." (بهجای "اگر": "گر باران ببارد، ما میرویم.")
قید احتمال:
"گر" میتواند در جملات برای بیان احتمال یا عدم قطعیت به کار برود.
مثال: "گر او بیاید، خوشحال میشوم."
نگارش و ویرایش:
در نوشتار رسمی و ادبیات، بهتر است از "گر" به صورت کمتر و فقط در موارد خاص استفاده شود تا موجب گنگی یا ابهام نشود.
بهتر است در نوشتار علمی یا رسمی از "اگر" استفاده شود.
واژهها و ترکیبات:
"گر" میتواند به عنوان پیشوند یا پسوند در ترکیب با کلمات دیگر نیز به کار برود، مانند "گرما" یا "گرایش".
سبکهای ادبی:
در شعر و نثر ادبی، استفاده از "گر" میتواند تأثیرگذار باشد و وزن و قافیه را بهبود بخشد.
با توجه به این موارد، استفاده از "گر" نیازمند دقت و توجه به بافت جملات و نوع نوشتار است.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا سه جمله با کلمه "گر" آورده شده است:
اگر باران ببارد، زمین گل خواهد شد، گر بخواهم زیر چتر بمانم.
گر تو بیایی، دنیا برایم زیباتر خواهد شد.
در این هوای سرد، گر آتش را روشن کنی، همه دور آن جمع میشوند.
لغتنامه دهخدا
واژگان مرتبط: مبتلا به جرب، مبتلا به گری، جرب دار، مرض جرب، کچلی، گری، حکه، پوست زخم، اثر زخم
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر