جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: گردان . [ گ َ ] (اِ) نوعی از کباب است و آن چنان باشد که گوشت مرغ یا گوسفند را در آب بجوشانند و بعد از آن آن را پر از داروهای گرم کرده به سیخ کشند و کباب کنند. (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا) : شود سنانش چون بابزن در آتش حرب بجای مرغ مبارز شده براو گردان . سوزنی . (گردان با «سر» ترکیب شود و به معنی ، مات و مبهوت و متحیر آید) : آن عجب نیست که سرگشته بود طالب دوست عجب آن است که من واصل و سرگردانم . سعدی (خواتیم ). چشم همت نه به دنیا که به عقبی نبود عارف عاشق شوریده ٔ سرگردان را. سعدی . ز بانگ مشغله ٔ بلبلان عاشق مست شکوفه جامه دریده ست و سرو سرگردان . سعدی . ترکیب ها: - آب گردان . آتش گردان . آفتاب گردان . آهوگردان .آینه گردان . انگشتری گردان . بازی گردان . بلاگردان . پل گردان . تریاک برگردان . تعزیه گردان . تنخواه گردان . چرخ گردان . حال گردان . دست گردان . روگردان . سیل برگردان . سیل گردان . شبیه گردان . صحنه گردان . طاس گردان . فلک گردان . کارگردان . کاسه گردان (همچو لوطی کاسه گردان ). کوزه گردان (رجوع به جدارک در برهان شود). مجمره گردان . نمایش گردان . واگردان .یخه برگردان . رجوع به ذیل هر یک از مدخل ها و گرداندن و گردانیدن شود. 1- دوار، سيار، گردنده
2- جاري، روان، سيال
3- متحول، متغير، منقلب ثابت battalion, winch كتيبة، جماعة منظمة tabur bataillon bataillon batallón battaglione دستگیره چرخ جراثقال، هندل، استوانه تارکشی نخ
در زبان فارسی، کلمه "گردان" به عنوان یک اسم و صفت کاربرد دارد و معانی مختلفی را میتواند به خود بگیرد. برای استفاده صحیح از این کلمه و رعایت قواعد نگارشی مرتبط با آن، موارد زیر را در نظر بگیرید:
معانی و کاربرد:
اسم: به معنای وسیلهای که ادوات و اشیاء را میچرخاند. مانند "گرداننده".
صفت: به معنای متغیر یا غیر ثابت، معمولاً در محاوره به کار میرود. مانند "شخص گردان".
نحوه استفاده:
در متون رسمی، هنگام استفاده از "گردان" به عنوان اسم، باید به سیاق جمله توجه داشته باشید و با سایر کلمات هماهنگ کنید.
در متون ادبی یا شعر، "گردان" میتواند به عنوان یک عنصر توصیفی با تکیه بر معنا و حس مورد نظر شاعر به کار رود.
قواعد املا و نگارش:
"گردان" باید با حروف فارسی نوشته شود و از نگارش انگلیسی یا زبانهای دیگر پرهیز شود.
در جملهبندی، باید توجه داشته باشید که به عنوان اسم، میتواند مفعول یا فاعل جمله باشد و به همین ترتیب، فعل و دیگر اسمها باید با آن سازگار باشند.
جملات مثال:
او حلقهگردان را به دست کرد.
در این جنگ، فرماندهان گردان از استراتژیهای نوینی استفاده کردند.
با رعایت این نکات، میتوانید با کلمه "گردان" به طور صحیح و مؤثر کار کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
دانشآموزان در روز جشن، گردان زیبایی از پرچمها را به اهتزاز درآوردند.
نیروهای نظامی در تمرینات خود با هماهنگی کامل، به شکل یک گردان سازماندهی شده بودند.
در مسیر کوه، گردان کوچکی از دوچرخهسواران به سمت قله حرکت کردند.
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر