گشاده دست
licenseمعنی کلمه گشاده دست
معنی واژه گشاده دست
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | باسخاوت، جوانمرد، سخاوتمند، سخي، كريم | ||
متضاد | خسيس | ||
انگلیسی | free-handed, open-handed, generous | ||
عربی | سخي | ||
مرتبط | سخی، راد، سخاوتمند، دست باز، بخشنده | ||
واژه | گشاده دست | ||
معادل ابجد | 794 | ||
تعداد حروف | 8 | ||
منبع | لغتنامه دهخدا | ||
نمایش تصویر | معنی گشاده دست | ||
پخش صوت |
گشاده دست . [ گ ُ دَ / دِ دَ ] (ص مرکب ) جوانمرد. خیر. کریم . سخی . بذال . باسخاوت . طلق الیدین . (دستور اللغة) : و عزیز مردی راست بود اندر عمل اما گشاده دست و شایگان نبود. (تاریخ سیستان ). || نافذالامر. مبسوطالید :
گشاده دست شوی در جهان به امر و به نهی
گشاده دست شوی چون گشاده داری در.
رضی الدین نیشابوری .
باسخاوت، جوانمرد، سخاوتمند، سخي، كريم
خسيس
free-handed, open-handed, generous
سخي
سخی، راد، سخاوتمند، دست باز، بخشنده