گشاده روی
licenseمعنی کلمه گشاده روی
معنی واژه گشاده روی
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | open | ||
عربی | فتح، تفتح، انفتح، شق، كشف، استهل، حرر، أطلق، أفضى إلي، إنفتح على، إنفتح قليلا، مفتوح، مكشوف، صريح، حر، غير متحفظ، غير مطوق بحواجز، جائز الصيد فيه، سخي، جيد المسامية، غير ملجم بضوابط تشريعية، عام، يفتح | ||
واژه | گشاده روی | ||
معادل ابجد | 546 | ||
تعداد حروف | 8 | ||
منبع | لغتنامه دهخدا | ||
نمایش تصویر | معنی گشاده روی | ||
پخش صوت |
گشاده روی . [ گ ُ دَ / دِ ] (ص مرکب ) آنکه حجاب ندارد. آنکه رو نبندد. || بشاش .خندان . شادان . طلق الوجه . (منتهی الارب ) :
رسیدند بهرام و خسرو بهم
گشاده یکی روی و دیگر دژم .
فردوسی .
|| بشاش . خندان . شادان :
گشاده روی باید بود یکچند
که پای و سر نیاید هر دو در بند.
نظامی .
گشاده روی کنی همچو گل وداع مرا
شکسته دل نکنی پیش عندلیبانم .
صائب .
رجوع به گشاده رو شود.
open
فتح، تفتح، انفتح، شق، كشف، استهل، حرر، أطلق، أفضى إلي، إنفتح على، إنفتح قليلا، مفتوح، مكشوف، صريح، حر، غير متحفظ، غير مطوق بحواجز، جائز الصيد فيه، سخي، جيد المسامية، غير ملجم بضوابط تشريعية، عام، يفتح