جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

lang
lame  |

لنگ

معنی: لنگ . [ ل ِ ] (اِ) پا از بن بیغوله ٔ ران تا نوک ابهام قدم . پا باشد از انگشتان تا بیخ ران . (جهانگیری ). پا. || وظیف (در ستور). دست و پای ستور. ساق و ذراع چهارپا :
یکی مادیان تیز بگذشت خنگ
برش چون بر شیر و کوتاه لنگ .
فردوسی .
ز دریا برآمد یکی اسب خنگ
سرین گرد و چون گورو کوتاه لنگ .
فردوسی .
همان شب یکی کرّه ای زاد خنگ
برش چون بر شیر و کوتاه لنگ .
فردوسی .
- تا لنگ ظهر خوابیدن ؛ تا پس از زدن آفتاب خفتن .
- یک لنگ پا ایستادن .
- یک لنگه مرغ ؛ یک پای آن .
- امثال :
قسم مخور که باوره ، لنگ خروس برابره .
|| کعب پا را نیز لنگ گفته اند. (برهان ). برهان چنین نوشته ودر سامی فی الاسامی در لغات راجعه به آهو و از قبیل آن می نویسد: موقف و مخدم ، سپیدلنگ و از تتبعی که ممکن شد چنان دانم که لنگ به معنی جای دست برنجن و خلخال است از دست و پای . || این کلمه مزید مؤخر برخی کلمات واقع شود و افاده ٔ معانی خاص کند، چون :نیم لنگ . (فردوسی ). شتالنگ . بشلنگ . (اسم محل ). هفت لنگ . (ایلی از بختیاری ). چهارلنگ . (ایلی از بختیاری ). پشلنگ . پشت لنگ . اشتالنگ . لیولنگ . || پای . پایه . در گیلان سه پایه ٔ مطبخ را سه لنگه گویند. || لنگه . نیم بار. نصف بار. و رجوع به لنگه شود. || فرد. طاق . تک . مقابل زوج : دو جفت و لنگی ، یعنی دو زوج و یک فرد. و رجوع به لنگه شود.
... ادامه
550 | 0
مترادف: 1- پا، پاچه، ران 2- عدل، لنگه 3- تك، طاق، فرد 4- زمان، گاه، وقت، هنگام
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (صفت)
مختصات: (لُ) (اِ.)
الگوی تکیه: S
نقش دستوری: صفت
آواشناسی: lang
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 100
شمارگان هجا: 1
دیگر زبان ها
انگلیسی
lame | loincloth , cripple , limp , wobbler , lang
ترکی
sakatlamak
فرانسوی
boiteux
آلمانی
lahm
اسپانیایی
aburrido
ایتالیایی
zoppo
عربی
أعرج | كسيح , مقعد , ضعيف , لعبة قديمة , عاجِز
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "لنگ" در زبان فارسی دارای چند معنی و کاربرد است و در نوشتار و مکالمه می‌تواند به صورت‌های مختلفی مورد استفاده قرار گیرد. در زیر به برخی از قواعد و نکات نگارشی مربوط به این کلمه اشاره می‌کنم:

  1. معنی و کاربرد:

    • "لنگ" به معنی ناتوانی در راه رفتن یا لنگیدن به کار می‌رود.
    • همچنین در برخی زمینه‌ها به عنوان صفت برای اشاره به چیزی که ناقص یا ناتمام است، استفاده می‌شود.
  2. نحوه نگارش:

    • کلمه "لنگ" باید با حروف صحیح و بدون خطا نوشته شود.
    • در جملات باید به قواعد نگارشی توجه شود، مانند استفاده از نقطه در انتهای جملات، سپردن فاصله مناسب بین کلمات و...
  3. جمله‌سازی:

    • می‌توانید جملاتی با این کلمه بسازید تا کاربرد آن را بهتر درک کنید:
      • "او به علت آسیب‌دیدگی، لنگ می‌زند."
      • "این برنامه یک لنگی دارد که باید اصلاح شود."
  4. توجه به بافت متنی:

    • در نگارش متن‌های رسمی یا ادبی، باید به بافت کلمه توجه کنید و از کاربرد غیررسمی یا عامیانه آن پرهیز کنید.
  5. زبان معیار:
    • در زبان معیار فارسی، باید کلمه را به درستی و با دقت در ارتباط با سایر کلمات هم‌معنی یا هم‌خانواده استفاده کنید.

از آنجا که "لنگ" می‌تواند معانی و کاربرهای متفاوتی داشته باشد، مهم است که در هر متن با توجه به زمینه و مخاطب، از آن استفاده شود.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. او به دلیل آسیب دیدگی پایش، کمی لنگ می‌زند.
  2. وقتی که برف سنگین بارید، به نظر می‌رسید که بچه‌ها لنگ لنگان به مدرسه می‌روند.
  3. در مسابقه دو، یکی از شرکت‌کنندگان به خاطر خستگی و بیماری لنگ شد و موفق به ادامه‌ی رقابت نشد.

واژگان مرتبط: چلاق، زمین گیر، عاجز، لنگی، لرزنده، تلوتلو خور

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری