جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

langar
anchor  |

لنگر

معنی: لنگر. [ ل َ گ َ ] (اِ) جائی را گویند که در آنجا همه روزه طعام به مردم دهند. (جهانگیری ). جائی که آنجا طعام به فقراء دهند. (غیاث ). خانقاه . محل اجتماع یا خوردنگاه صوفیان . جائی که هر روز ازآنجا به مردم طعام برسد، از این است که خانقاه را نیز لنگر گویند، چنانکه لنگر شیخ جام و لنگر شاه قاسم انوار در خراسان شهرت دارد. (آنندراج ) :
مو آن رندم که نامم بی قلندر
نه خون دیرم نه مون دیرم نه لنگر
چو روز آید بگردم گرد گیتی
چو شو آید به خشتان وانهم سر.
باباطاهر.
کار بیداران نباشد خوابگاه آراستن
بستر درویش خواب آلود جای لنگر است .
امیرخسرو.
در لنگر نهاده باز فراخ
کرده ریش دراز را به دوشاخ .
اوحدی .
لنگر و خانقاه او [ نعمت اﷲ کوهستانی ] حالا مقصد اکابر و فقراست . (تذکره ٔ دولتشاه در ترجمه ٔ نعمت اﷲ کوهستانی ). و سلطان حسین بن سلطان اویس جلایر در خطه ٔ تبریز جهت شیخ [ کمال خجندی ] منزلی ساخت بغایت نزه و بر لنگر شیخ وقفها کرد. (تذکره ٔ دولتشاه در ترجمه ٔ کمال خجندی ). و از آن جمله لنگر غیاثیه ، لنگر باباخاکی ، لنگر شیخزاده بایزید نیز مشهور است . (حبیب السیر).چون واقف میشود از پی می دود و به ایشان نمی رسد تا به لنگر پیر غیب که حال در اندوهجرد است . (مزارات کرمان ص 130).
... ادامه
501 | 0
مترادف: 1- پاتوق، رباط 2- خانگاه 3- فواره، مطرحاني 4- ضريح
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم) [مٲخوذ از یونانی]
مختصات: (لَ گَ) [ یو. ] (اِ.)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: langar
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 300
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
anchor | grapnel , make-fast
ترکی
çapa
فرانسوی
ancre
آلمانی
anker
اسپانیایی
ancla
ایتالیایی
ancora
عربی
مرساة | مرتكز , ملاذ , ثبت , رسا , لاذ , ارتكز , مِرسَاة
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "لنگر" در زبان فارسی به چندین معنی و استفاده دارد. در اینجا به توضیح قواعد نگارشی و کاربردهای آن می‌پردازیم:

  1. تعریف و معنی: کلمه "لنگر" به معنای وزنه‌ای است که به قایق‌ها یا کشتی‌ها متصل می‌شود تا آن‌ها را در یک جا ثابت نگه دارد. علاوه بر این، می‌تواند به معنای نماد ثبات یا امنیت نیز به کار رود.

  2. نوشتار و تلفظ: این کلمه به صورت "لَنگَر" تلفظ می‌شود و در نوشتار نیز طبق قواعد فارسی با "ل" شروع می‌شود و در انتها با "ر" ختم می‌گردد.

  3. نحو و ساختمان جمله:

    • "لنگر" می‌تواند به عنوان اسم فعلی در جملات استفاده شود:
      مثال: "کشتی لنگر انداخت."
    • همچنین می‌تواند به عنوان مفعول در جملات به کار رود:
      مثال: "او لنگر را روی زمین گذاشت."
  4. قواعد نگارشی:

    • در نوشتن این کلمه باید دقت شود تا همیشه به صورت صحیح و با اعراب‌گذاری درست نوشته شود. از نوشتن آن به صورت‌های نامعتبر یا غلط پرهیز شود.
    • اگر کلمه "لنگر" بخواهد به صورت توصیفی به کار رود، برای مشخص کردن ویژگی‌ها می‌توان از صفات استفاده کرد:
      مثال: "لنگر سنگین" یا "لنگر فولادی".
  5. استفاده‌های ادبی و استعاری:
    • "لنگر" می‌تواند به طور استعاری در ادبیات به کار رود. به عنوان مثال، ممکن است از کلمه "لنگر" برای اشاره به ثبات عاطفی یا امنیت در یک رابطه استفاده شود:
      مثال: "او همچون لنگری در زندگی‌ام باقی ماند."

با رعایت این نکات می‌توان به درستی از کلمه "لنگر" در نوشتار و گفتار استفاده کرد.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. کشتی در بندر به لنگر وصل شد تا در آرامش منتظر مسافرانش بماند.
  2. لنگر در دریا باعث تثبیت قایق‌ها در برابر طوفان‌های ناگهانی می‌شود.
  3. او به عنوان یک لنگر در زندگی‌ام عمل کرده و همیشه حامی من بوده است.

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری