جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

mādde
article  |

ماده

معنی: ماده . [ دَ / دِ ] (ص اِ) مقابل نر. (آنندراج ). مؤنث و هر حیوانی که دارای آلات تأنیث باشد و بزاید. ج ، مادگان . (ناظم الاطباء). در لهجه ٔ مرکزی ، به کسر دال [ دِ ] . پهلوی ، «ماتک » (مؤنث ). کردی ،«مادک » (گاومیش ماده ). کردی دخیل ، «ماده » (مؤنث )... مقابل نر. (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). جانوری که فرزند آورد یا تخم کند. انثی . مقابل نر :
ماده گفتا هیچ شرمت نیست ویک
چون سبکساری نه بد دانی نه نیک .
رودکی .
همان ماده آهنگ بهرام کرد
بغرید و چنگش به اندام کرد.
فردوسی .
صد اشتر همه ماده و سرخ موی
صد استر همه بارکش راهجوی .
فردوسی .
کدام آهو افکنده خواهی به تیر
که ماده جوان است و همتاش پیر.
فردوسی .
اکنون جهان چنان شود از عدل و داد او
کاهو بره مثل مکد از ماده شیر، شیر.
فرخی .
بایتگین ... با خویشتن صد و سی تن طاووس آورده بود نر و ماده . (تاریخ بیهقی ). فرمود مراتا از آن طاووسان چند نر و ماده با خویشتن آرم . (تاریخ بیهقی ). پنج پیل می آوردند سه نر و دو ماده . نرهابا برگستوانهای دیبا... و مادگان با مهدهای زر و کمرها و ساختهای مرصع به جواهر. (تاریخ بیهقی ادیب ص 524). آورده اند که شیری ماده با دو بچه در بیشه ای وطن داشت . (کلیله و دمنه چ مینوی ص 335). نر گفت تابستان است و در دشت علف فراخ ، این دانه نگاه داریم تا زمستان ... ماده هم بر این اتفاق کرد... نر غایب بود چون باز رسید دانه اندکتر دید... ماده هرچند گفت نخورده ام سودنداشت . (کلیله و دمنه چ مینوی ص 378). ماده چون آن بدید اضطراب کرد. (کلیله و دمنه ).
یکی دبه درافکندی بزیر پای اشترمان
یکی برچهره مالیدی مهار ماده ٔ ما را.
عمعق (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
گر ز مردی دم زنم ای شیرمردان بشنوید
زانکه چون خرگوش گاهی ماده و گاهی نرم .
خاقانی .
بانو کند شکار ملوک ارچه مرد نیست
آری که باز ماده به آید گه شکار.
خاقانی .
شاهان چه زن چه مرد در ایام مملکت
شیران چه نر چه ماده بهنگام کارزار.
خاقانی .
گه ماده و گه نری چه باشد
گر مرد رهی نه چون زغن باش .
عطار.
ترکیبها:
- ماده آهو . ماده استر. ماده بز. ماده بوم . ماده پلنگ . ماده پیل . ماده خر. ماده خرگوش . ماده خوک . ماده سگ . ماده سوسمار. ماده شتر. ماده شیر. ماده گاو. ماده گاومیش . ماده گوزن . ماده مرال . ماده میش .... رجوع به جزء دوم هریک از این کلمه ها شود.
|| انسانی که فرزند آورد. زن . مؤنث . مقابل نر. ج ، مادگان :
هرآن کریم که فرزند او بلاده بود
شگفت باشد و آن از گناه ماده بود.
رودکی (از لغت فرس اسدی چ اقبال ص 455).
چو فرزند باشد به آئین و فر
گرامی بدل بر چه ماده چه نر.
فردوسی (شاهنامه چ دبیرسیاقی ج 1 ص 68).
بد از من که هرگز مبادم نشان
که ماده شد از تخم نرّه کیان .
فردوسی (شاهنامه ایضاً).
یکیت گوید کاین خلق بی شمار همه
ز روزگار بزاید ز ماده ای و نری .
ناصرخسرو (دیوان ص 485).
صبابرقع گشاده مادگان را
صلا در داده کارافتادگان را.
نظامی (خسرو و شیرین چ وحید ص 126).
مادگان در کده کدو نامند
خامشان پخته ، پخته شان خام اند.
(نظامی هفت پیکر چ وحید ص 192)
|| این کلمه گاه به اشیاء و جمادات و ستارگان نیز اطلاق شود :
مهر بهتر ز ماه لیک به لفظ
ماده آمد یکی و دیگر نر.
سنائی .
دیده ٔ هفت نهانخانه ٔ چرخ
که در آن خانه چه ماده چه نر است .
خاقانی (دیوان چ سجادی ص 846).
نر ماده اند چون پره ٔ قفل از آن مقیم
می بند زاید از عمل ناصوابشان .
خاقانی .
|| پرده ای است در موسیقی :
پرده ٔ راست زند نارو بر شاخ چنار
پرده ٔ ماده زند قمری بر نارونا.
منوچهری .
پس علی الرسم به هر پرده ، چون پرده ٔ ماده و پرده ٔ عراق و پرده ٔ عشیرا ... بجای آرم . (قابوسنامه ).
... ادامه
1504 | 0
مترادف: 1- جرم، هيولي 2- اصل، مايه، ريشه، علت، سبب 3- انثي، لاج، لاس، ماچه، مادينه، مونث، حيوان بچه زا 4- بند، فصل 5- آب، پيله، دمل
متضاد: ذكور 1- امر، موضوع
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم) [عربی: مادَّة، جمع: مواد]
مختصات: (دِ) [ په . ] (ص .)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: mAdde
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 50
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
article | material , matter , female , substance , clause , stuff , provision , point , bitch , paragraph , metal , res , woman , abscess
ترکی
meselesi
فرانسوی
une matière
آلمانی
eine angelegenheit
اسپانیایی
un asunto
ایتالیایی
una questione
عربی
أمر
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه «ماده» در زبان فارسی دارای معانی و کاربردهای مختلفی است که به تبع آن، قواعد نگارشی و دستوری خاص خود را دارد. در زیر به برخی از این قواعد اشاره می‌شود:

  1. جنس کلمه: «ماده» یک اسم مؤنث است و در جملات باید از صفات و ضمایر مؤنث استفاده شود. مثلاً: «این ماده بسیار مفید است.»

  2. جمع و مفرد: جمع «ماده» به صورت «مواد» خواهد بود. در استفاده از آن باید به این نکته توجه کرد که جمع «مواد» به معنای چندین نوع ماده یا چند جزء از یک ماده است. مثلاً: «این مواد اولیه برای ساخت دارو ضروری هستند.»

  3. کاربردها: کلمه «ماده» در متن‌های علمی، ادبی و روزمره به کار می‌رود و در هر زمینه خاصی ممکن است معانی متفاوتی داشته باشد. به طور مثال:

    • در علم شیمی: به عنوان ترکیب‌های شیمیایی.
    • در قانون: به عنوان بخش‌هایی از قوانین و مقررات.
  4. حروف ربط: در جملات باید به کارکرد «ماده» دقت کرد و در صورتی که به عنوان فاعل، مفعول یا مضاف‌الیه به کار می‌رود، باید از حروف ربط مناسب استفاده شود. مثلاً: «ماده‌ای که در این آزمایش استفاده شد...»

  5. توجه به هم‌نشینی‌ها: هنگامی که «ماده» به عنوان صفت یا اسم در کنار کلماتی دیگر قرار می‌گیرد، باید ترکیب‌های معنایی را در نظر گرفت. مثلاً: «ماده اولیه»، «ماده مغذی»، «ماده شیمیایی».

در کل، رعایت نکات دستوری و معنایی هنگام استفاده از کلمه «ماده» در نوشتار و گفتار اهمیت زیادی دارد و به شفافیت و دقت مطلب کمک می‌کند.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. ماده اصلی تشکیل‌دهنده بسیاری از غذاها، پروتئین‌ها هستند که برای سلامتی ضروری‌اند.
  2. در chemistry, هر ماده‌ای با توجه به ویژگی‌های فیزیکی و شیمیایی‌اش دسته‌بندی می‌شود.
  3. در پروژه تحقیقاتی ما، ماده‌ی جدیدی با خواص منحصر به فرد تولید شده است.

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری