جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

mošfeq
sympathetic  |

مشفق

معنی: مشفق . [ م ُ ف ِ ] (ع ص ) مهربان و نصیحت گر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). مهربانی کننده . (آنندراج ) (غیاث ).خیرخواه : باش از برای رعیت پدر مشفق . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 213). چنان نمود که وی امروز ناصح تر و مشفق تر بندگانست . (تاریخ بیهقی ). لاجرم حقهای آن پیر مشفق نگاه داریم . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 360).
گه سیاه آید بر تو فلک داهی
گه تو را مشفق و یاری ده و یار آید.
ناصرخسرو.
مشفق ترزیردستان آن است که در رسانیدن نصیحت مبالغت واجب بیند. (کلیله و دمنه ). شتر گفت بیار ای یار مشفق . (کلیله و دمنه ). و اگر مشفقی باشد که این ترتیب بداند کردن مال بسیار آنجا حاصل گردد. (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 14).
دادار جهان مشفق هر کار تو بادا
کو را ابدالدهر جهاندار تو بایی .
خاقانی .
مشفق پدر، مرید پسر به بود که نخل
بر تن کمر بخدمت خرما برافکند.
خاقانی .
مشفق ترین هواخواهان آن است که ... (سندبادنامه ). شواهد سرایر ناصحان مشفق ... هر لحظه مستحکمتر است . (سندبادنامه ص 10).
من غم تو میخورم تو غم مخور
بر تو من مشفق ترم از صد پدر.
مولوی .
مشفق و مهربان خوش طبع و شیرین زبان . (گلستان ).
از همگان بی نیاز و بر همه مشفق
از همه عالم نهان وبر همه پیدا.
سعدی .
|| ترسان و مرد بیمناک . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ترسنده بر کسی . (آنندراج ).
... ادامه
1062 | 0
مترادف: باشفقت، بامحبت، خيرخواه، دلسوز، شفيق، غمخوار، مهربان، ناصح
متضاد: نامهربان
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (صفت) [عربی]
مختصات: (مُ فِ) [ ع . ] (اِفا.)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: صفت
آواشناسی: moSfeq
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 520
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
sympathetic | kind , tender , moshaf
ترکی
müşfik
فرانسوی
mouchfiq
آلمانی
mushfiq
اسپانیایی
mushfiq
ایتالیایی
mushfiq
عربی
متعاطف | ودي , عاطف , حساس , خفيف الروح , عطوف , عذب , شفوق , رحيم , ناظر بعين العطف , لذيذ , ملائم لمزاج المرء
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

واژه «مشفق» در زبان فارسی به معنای دوستی، مهربانی و دلسوزی است. در مورد نگارش و قواعد فارسی این کلمه، می‌توان به نکات زیر اشاره کرد:

  1. املا: کلمه «مشفق» با «م» آغاز می‌شود و به صورت «مـشفق» نوشته می‌شود. دقت کنید که حروف را به درستی بنویسید.

  2. نقش کلمه: «مشفق» معمولاً به عنوان صفت به کار می‌رود و برای توصیف کسانی که محبت و دلسوزی نسبت به دیگران دارند، استفاده می‌شود.

  3. ترکیب‌ها: این واژه می‌تواند در ترکیب‌های مختلفی به کار رود، مانند «مشفق بودن» یا «مشفقانه».

  4. نحو: در جملات، به عنوان صفت می‌توان آن را قبل از اسم قرار داد؛ مثلاً «او دوست مشفقی است».

  5. قواعد نگارشی: اگر این کلمه در متنی به کار می‌رود، باید از نظر نگارشی باقی جملات و فعل‌ها متناسب با آن باشند. از مناسب بودن ساختار جملات اطمینان حاصل کنید.

با توجه به این نکات، می‌توانید از کلمه «مشفق» به درستی و به طور مؤثر در نوشته‌های خود استفاده کنید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. مادر همیشه مشفق و دلسوز بود و به نیازهای فرزندانش با محبت پاسخ می‌داد.
  2. معلم مشفق ما همواره سعی می‌کند تا با روش‌های جدید، به ما در یادگیری کمک کند.
  3. در روزهای سخت، دوستان مشفقی داشتم که هرگز از کنارم کنار نرفتند و به من امید دادند.

واژگان مرتبط: همدرد، شفیق، غم خوار، خوب، با محبت، خیر، مهربانی شفقت امیز، حساس، لطیف، ترد، نازک

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری