جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: مض . [ م ِض ْ ض ُ / م ِض ْ ض ِ / م ِض ْ ض َ / م ِض ْ ضُن ْ ] (ع اِ) کلمه ای است که به معنی لاء نفی آید، یعنی حرکت دادن هر دو لب را چندان که شنیده شود آوازی که به لای نفی ماند و در آن مطمع اجابت باشد، و فی المثل : ان فی مض لمطمعاً . قال الراجز: سئلتها الوصل فقالت مض . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). و قولهم ما علمک اهلک الا مضاً و بضاً و میضاً و بیضاً؛ یعنی نیاموختند تو را کسان تو جز آنکه چون کسی از تو سئوال کند از دهان آوازی برآری و جواب صحیح از لا و نعم نگوئی . (ناظم الاطباء). tim تيم
کلمه "مض" به خودی خود یک واژه کامل نیست و نیاز به توضیح بیشتری دارد. اما اگر منظور شما فعل "مض" به معنای "به زحمت انداختن" یا "مضرق" (به معنای زحمت دادن) است، میتوان به قواعدی اشاره کرد که در نوشتن و استفاده از آن رعایت شود:
نحوهی استفاده: کلمه "مض" معمولاً به عنوان یک ریشه در قالبهای مختلف ریختشناسی به کار میرود، و نیازی به صرف آن به صورت جداگانه نیست.
نگارش صحیح: اگر کلمه به صورت مشتق شده مورد استفاده قرار گیرد، باید از نظر املایی و نگارشی آن را درست بنویسید، مانند "مضتحین" (آشفتگی).
سازگاری با سایر کلمات: در استفاده از "مض" در جملات، باید توجه شود که با دیگر کلمات و ساختارهای گرامری همخوانی داشته باشد. به عنوان مثال: "او را مضحک کرده" به درستی استفاده شده است.
اگر سوال خاصی در مورد فعل یا واژهی خاصی دارید، لطفاً بیشتر توضیح دهید تا بهتر بتوانم کمک کنم.