جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: معبر.[ م ِ ب َ ] (ع اِ) کشتی و پل و آنچه بدان از دریا و جز آن گذرند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).کشتی . آنچه بدان از دریا عبور کنند. (غیاث ). آنچه بوسیله ٔ آن بتوان از رودخانه عبور کرد مانند پل یا کشتی . (از اقرب الموارد). آلت گذشتن از آب چون کشتی و امثال آن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : آنکه اندر ژرف دریا راه برده روز و شب با امید سود از این معبر بدان معبر شود. فرخی . کشتیی می داشت ساقی ما به جان لنگر زدیم گفتی از دریای هستی برگ معبر ساختیم . خاقانی . دریای پرعجایب وز اعراب موج زن از راحله جزیره و از مکه معبرش . خاقانی . گروهی مردمان را دید هر یک به قراضه ای در معبر نشسته و رخت سفر بسته . (گلستان ). 1- خدك، خيابان، راه، عبورگاه، گذر، گذرگاه، محل عبور
2- گدار، گذرگاه رودخانه passage, crossing, crossover, ferryboat, pass, passageway, ferry, passover, passway, cut, ferry bridge, ford, railway crossing العبور geçit traversée kreuzung cruce attraversamento پاساژ، عبور، تصویب، محل تقاطع، عبورجاده، دو راهه، همگذری، دو رگه، چلیپایی، رد، راهرو، غلام گردش، جسر، تسلیم، برش، قطع، بریدگی، شکاف، مقطع
کلمه "معبر" در زبان فارسی به معنای راهی برای عبور یا گذر است و میتواند در جملهها و متون مختلف به کار رود. برای استفاده صحیح از این کلمه، میتوان به چند قاعده و نکته نگارشی توجه کرد:
جایگاه کلمه در جمله: "معبر" میتواند به عنوان اسم، فاعل یا مفعول در جمله استفاده شود. مثلاً:
"این معبر بسیار شلوغ است."
"او به معبر رسید."
نکات نگارشی:
در صورتی که "معبر" در وسط جمله قرار گیرد، باید به القای معانی دقت کرد. مثلاً: "در معبر روزانهاش، با دوستانش دیدار کرد."
در نوشتههای رسمی یا ادبی، استفاده از کلمات هممعنی یا مرتبط میتواند به غنای متن کمک کند. مانند "گذرگاه"، "راه"، و "عبور".
استفاده مجازی: "معبر" ممکن است به صورت مجازی نیز به کار رود، مثلاً در متون ادبی یا فلسفی:
"زندگی معبری است که هرکس باید آن را طی کند."
قواعد صرف و نحو:
"معبر" یک اسم مذکر است، بنابراین در جملههایی که به ضمایر اشاره میشود، باید دقت کنید که با این جنسیت همخوانی داشته باشد:
"این معبر، خطرناک است." (در اینجا "این" به "معبر" اشاره دارد و همجنس است.)
با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه "معبر" به طور مؤثر و درست در متون فارسی استفاده کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
معبر اصلی شهر در ساعت شلوغی همیشه مملو از خودروها و عابران است.
معبر کوهستانی که از آن عبور میکنیم، مناظر طبیعی زیبا و چشمنوازی دارد.
او به عنوان یک معبر فرهنگی، سعی دارد که تفاوتهای بین فرهنگها را به خوبی توضیح دهد.
لغتنامه دهخدا
واژگان مرتبط: پاساژ، عبور، تصویب، محل تقاطع، عبورجاده، دو راهه، همگذری، دو رگه، چلیپایی، رد، راهرو، غلام گردش، جسر، تسلیم، برش، قطع، بریدگی، شکاف، مقطع
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر