جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

nār
nar  |

نار

معنی: نار. (ع اِ) آتش . (برهان قاطع) (دهار) (آنندراج ) (شمس اللغات ) (ناظم الاطباء). آتش . مؤنث است و گاهی مذکر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). جوهری است لطیف نورانی سوزنده . (اقرب الموارد) (المنجد). آتش . آذر. ج ،انوار. نیران . نیرة. انوره . نور. نیار :
گر من بمثل سنگم با تو غرما سنگم
ور ز آنکه تو چون آبی با خسته دلم ناری .
ابوشکور.
تا چون رخ رنگین بتان و غم هجران
تابنده و رخشنده و سوزنده بود نار.
فرخی .
دل پژمان به ولیعهد تو خرسند کناد
این برادر که زد از درد تو اندر دل نار.
فرخی .
هر که اندر طعنه ٔ او یک سخن گوید شود
هر زمان او رازبان اندردهن سوزنده نار.
فرخی .
به برق آراسته میغند و دارند
به گرد موج دریا شعله ٔ نار.
عنصری .
شکسته زلف مشک افشان به گرد روی یار اندر
ز خوبی او به نور اندر ز عشقش من به نار اندر.
عنصری .
باده ٔ خوشبوی مروق شده ست
پاکتر از آب و قوی تر ز نار.
منوچهری .
و آن قطره ٔ باران ز بر لاله ٔ احمر
همچون شرر مرده فراز علم نار.
منوچهری .
به سر بریدن شمع است سرفراز نار. (از تاریخ بیهقی ).
نگه کن به لاله و به ابر و ببین
جدا نار از دود و از دود نار.
ناصرخسرو.
چون باز خاک تیره شود خاکی
ناچار باز نار شود ناری .
ناصرخسرو.
همچنان کاندر سخن جز قول احمد نور نیست
تیغ تیزی جز که تیغ میرحیدر نار نیست .
ناصرخسرو.
گه شود چون نار تفته زهره ٔ جوشنده شیر
گه شود چون نار کفته مهره ٔ کوشنده مار.
عبدالواسع جبلی .
این را چو نار کفته ز بس خستگی جگر
و آن را چو نار تفته ز بس تشنگی زبان .
عبدالواسع جبلی .
چنانکه دانه بود در میان نار ببند
ببند و سلسله من در میانه ٔ نارم .
سوزنی .
گر ابر سر تیغ تو بر کوه ببارد
آبستنی نار دهد مادر کان را.
انوری .
عشق هندو بهمه حال بود سوزانتر
که در انگشت بود عادت سوزانی نار.
انوری .
اگر کبریا بینی از نار شاید
ز کبریت هم کبریائی نیاید.
خاقانی .
بلی از زناشوئی سنگ و آهن
بجز نار بنت الزنائی نیابی .
خاقانی .
اگر در نور و گر در نار دیدی
نشان هجر و وصل یار دیدی .
نظامی .
مدتی در سیر آمد نور و نار
تا ز اول آمد و فی النار شد.
عطار.
نور و نار او بهشت و دوزخ است
پای برتر نه ز نور و نار او.
عطار.
نار بیرونی به آبی بفسرد
نار شهوت تا بدوزخ میبرد.
مولوی .
پسندی که شهری بسوزد به نار
اگرچه سرایت بود بر کنار.
سعدی .
گو نظر باز کن و خلقت نارنج ببین
ای که باور نکنی فی الشجر الاخضر نار.
سعدی .
سایه با نار بود همسایه .
جامی .
نور و نار آثار جنات و جحیم
باش از این جمله بی امید و بیم .
صهبای سیرجانی .
|| خرد. رای . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد): لاتستضی ٔ بنار فلان ؛ لاتستشره . (اقرب الموارد) (المنجد). || کنایه از جهنم است . (اقرب الموارد). جهنم . دوزخ . جحیم . آتش دوزخ . آتش جهنم :
طاعت وعلم راه جنت اوست
جهل و عصیانت رهبر نار است .
ناصرخسرو.
اگر ناری سر اندر زیر طاعت
به محشر جانت بیرون ناری از نار.
ناصرخسرو.
به حقت که چشمم ز باطل بدوز
به نورت که فردا بنارم مسوز.
سعدی .
شنیدم که بگریستی شیخ زار
چو برخواندی آیات اصحاب نار.
سعدی .
|| داغ که بر ستور نهند. (شرح نصاب از شمس اللغات ) (مهذب الاسماء). نشان ستور. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). سمة. (اقرب الموارد). ما نار هذه الناقة؛ چه چیز است نشان این ماده شتر. (ناظم الاطباء). ای ماسمتها. (منتهی الارب ).
... ادامه
392 | 0
مترادف: 1- آتش، آذر 2- جهنم، دوزخ 3- انار، رمان
متضاد: آب، ماء
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم) [مخففِ انار] (زیست‌شناسی) [قدیمی]
مختصات: (اِ.)
الگوی تکیه: S
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: nAr
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 251
شمارگان هجا: 1
دیگر زبان ها
انگلیسی
nar
ترکی
nar
فرانسوی
nar
آلمانی
nar
اسپانیایی
nar
ایتالیایی
nar
عربی
نار
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "نار" در زبان فارسی می‌تواند به معانی مختلفی اشاره داشته باشد. اما در اینجا چند نکته درباره نگارش و قواعد مربوط به این کلمه به‌طور کلی مطرح می‌شود:

  1. معنی و کاربرد:

    • "نار" به معنی آتش در برخی متون قدیمی و همچنین به عنوان نمادی از حرارت و شدت است.
    • ممکن است در اشعار و متون ادبی به کار رود.
  2. تطبیق با الفبا:

    • "نار" یک کلمه سه‌حرفی است که با حروف "ن"، "ا" و "ر" نوشته می‌شود.
    • حروف آن از چپ به راست نوشته می‌شود.
  3. نگارش:

    • در نوشتار رسمی و ادبی، باید به نکات نگارشی توجه شود. برای مثال، در صورت استفاده از کلمه "نار" در جملات، از علائم نگارشی مناسب استفاده کنید.
  4. ترکیب‌ها و تلفظ:

    • این کلمه می‌تواند در ترکیب با دیگر کلمات به کار رود (مثلاً "نار سرخ" یا "نار روشن").
    • تلفظ آن به صورت "نار" با صدای "ا" کشیده است.
  5. دقت در معانی:
    • هنگام استفاده از کلمه "نار"، باید توجه کنید که در سیاق مناسب و با معانی دقیق به کار برود.

با رعایت این نکات، می‌توانید به‌طور مؤثر از کلمه "نار" در نوشته‌های خود استفاده کنید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. در جنگل، صدای زوزه‌ی نارها به گوش می‌رسید و همه را می‌ترساند.
  2. رنگ آتش در شب‌های سرد پاییزی به زیبایی نار روشنایی می‌بخشید.
  3. وقتی به باغ سر زدم، گل‌های نار با رنگ‌های شادابشان من را شگفت‌زده کردند.

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری