ناطقی استرابادی
licenseمعنی کلمه ناطقی استرابادی
معنی واژه ناطقی استرابادی
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
عربی | مكبر صوت سترابادي | ||
واژه | ناطقی استرابادی | ||
معادل ابجد | 849 | ||
تعداد حروف | 14 | ||
منبع | لغتنامه دهخدا | ||
نمایش تصویر | معنی ناطقی استرابادی | ||
پخش صوت |
ناطقی استرابادی . [ طِ ی ِ اِ ت َ ] (اِخ ) از شاعران قرن دهم هجری و از مردم استرآباد است ، در عهد سلطنت اکبرشاه به هندوستان سفر کرد و در شهر بنارس درگذشت . او راست :
حیران شده ٔ روی تو از بیم جدائی
بر هم نزند چشم به حسرت نگران است .
*
آتشم ای باغبان سوی گلستانم مبر
تا نظر در بوستانت می کنم خاکستر است .
رجوع به صبح گلشن ص 497 و قاموس الاعلام ج 6 ص 4550 شود.
مكبر صوت سترابادي