جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: نامی . (اِخ ) احمدبن محمد دارمی مصیصی ، مکنی به ابوالعباس و مشتهر به نامی . از شاعران و ادبای عرب و مداح سیف الدوله است . او را با متنبی معارضاتی بوده . اوراست : دیوان شعر، الامالی ، القوافی . وی بسال 370 یا 371 یا 399 هَ . ق . در حلب درگذشت . از اشعار اوست : رأیت فی الرأس شعرة بقیت سوداء تهوی العیون رؤیتها فقلت للبیض اذ تروعها باﷲ الارحمة غربتها فقل لبث السوداء فی وطن تکون فیها البیضاء ضرتها. (از ریحانة الادب ج 4 ص 161). و رجوع به قاموس الاعلام ص 735 و یتیمة الدهر ج 1 ص 164 و اعیال الشیعه ج 10 ص 410 و آداب اللغة العربیه ج 2 ص 256 و تاریخ ابن خلکان ج 1 ص 40 شود. 1- بنام، سرشناس، شناسا، مشهور، معروف، نامور
2- روينده، گياه، نبات گمنام famous, illustrious, name مشهور، معروف، ذائع الصيت، ممتاز bir isim un nom ein name un nombre un nome برجسته، نبیه، ستوده، درخشان، ممتاز، مجلل، نام
کلمه "نامی" در زبان فارسی به چندین معنا و در زمینههای مختلف استفاده میشود. در زیر به برخی از کاربردها و قواعد نگارشی مرتبط با آن اشاره میکنم:
معنی و کاربرد:
صفت: "نامی" به معنای مشهور، معروف یا سرشناس است. مثلاً: "او یک نویسنده نامی است."
اسم: "نامی" میتواند به معنای "نام، اسم" نیز به کار رود.
قواعد نگارشی:
نقطهگذاری: در متن، اطمینان حاصل کنید که از علامتهای نگارشی مناسب پیش و پس از "نامی" استفاده شده است. به عنوان مثال: "شخصی نامی در این جلسه حضور داشت."
موقعیت در جمله: "نامی" میتواند به عنوان صفت قبل از اسم بیاید یا به عنوان اسم مستقل مورد استفاده قرار گیرد.
مثال به عنوان صفت: "مرد نامی کتاب را نوشت."
مثال به عنوان اسم: "نامی در ادبیات معاصر ایران تأثیرگذار است."
تلفظ: این کلمه معمولاً به صورت "nâmi" تلفظ میشود و تأکید بر هجا اول آن است.
به طور کلی، "نامی" از کلمات رایج و پرکاربرد در زبان فارسی است و تسلط به استفاده صحیح از آن در نوشتار و گفتار میتواند به بهبود مهارتهای زبانی فرد کمک کند.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
او با نامی معروف در دنیای هنر شناخته میشود.
این کتاب با نامی متفاوت وارد بازار شد و توجهها را به خود جلب کرد.
نامی که روی آن گلها نوشته شده بود، تاریخچه جالبی داشت.
لغتنامه دهخدا
واژگان مرتبط: برجسته، نبیه، ستوده، درخشان، ممتاز، مجلل، نام