جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: نش . [ ن َش ش ] (ع اِ) بیست درم سنگ و آن نیم اوقیه باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). نصف اوقیة و گفته اند بیست درهم . (از بحر الجواهر). نصف وقیه که عبارت از بیست درم باشد. (ناظم الاطباء). نصف اوقیه . (از اقرب الموارد). || نیمی از هر چیز. (از المنجد) (از اقرب الموارد). گویند: نش ّ الدرهم و نش ّ الرغیف . (اقرب الموارد). || رطوبتی که بر اثر باران در دیوار پدید آید. (از المنجد). || (مص ) آمیختن . (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). مخلوط کردن . (از اقرب الموارد) (از المنجد). || کوبیدن وسائیدن . کوفتن و سائیدن . (از اقرب الموارد). کوفتن چیزی را. (از المنجد). سهک . دق ّ. (اقرب الموارد). || نرم راندن . (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ). به آرامی راندن شتران را. (از المنجد) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || به دو نیم کردن . (از ناظم الاطباء). || صدا کردن آب در کوزه ٔ تازه . (از المنجد). شنیده شدن صدای آب در کوزه ای که دیرگاهی دور از آب مانده است و چون در آن آب ریزند صدائی شبیه به جوشیدن کند و همچنین است صدائی که از حوض در گرمای شدید شنیده شود چون آبش اندازند. (از اقرب الموارد). نشیش . (المنجد). || ترشح کردن کوزه . آب پس دادن کوزه . || جوشیدن شراب . نشیش : نش ّ النبیذ؛ غلی . || شنیده شدن صدای گوشت در دیگ یا تابه : نَشَّت اللحمة؛ قطرت ماءً. (از المنجد). نشیش . (المنجد) (اقرب الموارد). || آب غدیر شروع به فرورفتن کردن . (از المنجد) (از اقرب الموارد). نشیش . (المنجد) (اقرب الموارد). رو به خشکیدن نهادن آبگیر. || خشکیدن آب رطب . (از المنجد) (از اقرب الموارد). نشیش . (المنجد) (اقرب الموارد). nash ناش nash'in nash nash nash nash
کلمه "نش" در زبان فارسی به عنوان یک واژهی مفهومی مورد استفاده قرار میگیرد و در برخی مواقع بهعنوان یکی از اجزاء جملات به کار میرود. برای استفادهی صحیح از "نش" و همچنین قواعد نگارشی مربوط به آن، به نکات زیر توجه کنید:
کاربرد لفظی: "نش" بهطور خاص در برخی از جملات به معنی "نشدن" یا "نمیشود" به کار میرود. مثل:
"این کار نشدنی است."
نگارش صحیح: از نظر نگارش، "نش" باید به طور صحیح و طبق قواعد نگارشی فارسی نوشته شود. حتماً لازم است که در جملات به کار رود تا مفهوم آن واضحتر باشد.
صلح و فصاحت: استفاده از "نش" باید در جایی باشد که به فصاحت و بلاغت متن کمک کند و از تکرار بیمورد آن خودداری شود.
پیشوند و پسوند: "نش" به عنوان یک بخش از واژه ممکن است به عنوان یک پیشوند یا پسوند نیز به کار رود که در این صورت باید قواعد مربوط به آن بخش از واژه نیز رعایت شود.
تنوع معنایی: این واژه ممکن است در جملات مختلف معانی متفاوتی داشته باشد، پس توجه به زمینهی جملات و معانی نامیرای کلمات بسیار مهم است.
به طور کلی، دقت در انتخاب کلمات و توجه به ساختار جملات و قواعد نگارشی میتواند به بهبود کیفیت نوشتار شما کمک کند.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
درختان در فصل پاییز نش میزنند و برگهای رنگارنگ خود را به زمین میریزند.
ما در کنار دریا نشسته بودیم و به صدای امواج گوش میدادیم.
او همیشه در محفلهای دوستانه نشسته و داستانهای جالبی تعریف میکند.