جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: نفر. [ ن َ ] (ع اِ) گروه مردم از سه تا ده . (منتهی الارب ). لغتی است در نَفَر. (از اقرب الموارد). رجوع به نَفَر شود. || ج ِ نافر. (اقرب الموارد). رجوع به نافر شود. || قومی که با تو گریزند یا به کاری پیش آیندیا از یکدیگر گریزند در جنگ . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ). اسم جمع است . (از متن اللغة). - یوم النفر ؛ روز بازگشت حاجیان از منی و آن دوازدهم ذی الحجه است . (منتهی الارب ) (آنندراج ). یوم النَفَر. رجوع به نَفَر شود. || ورم یا خروج خون . (از متن اللغة). || لقیته قبل کل صیح و نفر؛ ای قبل کل صیاح و تفرق . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء)؛یعنی نخست دیدم او را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء)؛یعنی قبل از هر چیز، و آن در موردی است که او را قبل از طلوع فجر دیده باشی . (از اقرب الموارد). رجوع به صیح شود. || (مص ) رمیدن و برجستن آهو. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). رم کردن آهو. شرود. شرد. (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). نَفَران . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (متن اللغة). نفور. (متن اللغة). || رمانیدن . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). نَفَران . (منتهی الارب ). || اعراض کردن و روی گرداندن از چیزی . (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). || ناشکیبائی کردن و دور گردیدن . نفور. (از ناظم الاطباء). || ناپسند و مکروه شمردن چیزی را. (از اقرب الموارد). || گروه گروه بازگشتن حاجیان از منی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بیرون شدن حاج از منی . (تاج المصادر بیهقی ). بازگشتن حاجیان از منی به مکه . (اقرب الموارد). خارج شدن حاجیان در یوم النفر. (از متن اللغة). پراکنده شدن حاجیان در منی و بازگشتن . (از ناظم الاطباء). نفور. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (متن اللغة). || پراکنده شدن . (منتهی الارب ) (از آنندراج ). متفرق شدن قوم . (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). نفیر. (متن اللغة). || غلبه کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). چیره شدن بر کسی . (از ناظم الاطباء). غلبه کردن بر کسی . (از اقرب الموارد). || چیره شدن بر کسی در نبرد. (ازمنتهی الارب ). چیره شدن بر کسی در نبرد مفاخرت . (ناظم الاطباء). غلبه کردن بر کسی در منافرة. (از متن اللغة). غلبه کردن کسی را در حساب . (تاج المصادر بیهقی ). منافرت . (منتهی الارب ). || شتافتن به سوی چیزی . (اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). 1- آدم، تن، شخص، فرد
2- تعداد person,man,soldier,man jack شخص، فرد، إنسان، النفس، الذات، أقنوم، نفر، بشر، جسد الانسان، ذات kişi personne person persona persona
شخص|فرد , إنسان , النفس , الذات , أقنوم , نفر , بشر , جسد الانسان , ذات
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "نفر" در زبان فارسی به معنای فرد یا شخص است و در نوشتار و گفتار بهکار میرود. در زیر برخی از نکات و قواعد نگارشی مرتبط با "نفر" آورده شده است:
استفاده بهعنوان واحد شمارش:
"نفر" معمولاً بهعنوان یک واحد شمارش برای افراد به کار میرود. مثلاً: "سه نفر" به معنای سه فرد.
نحوه نوشتن:
کلمه "نفر" بهصورت پیوسته و بدون فاصله با عدد نوشته میشود. مثلاً: "5 نفر"، "10 نفر".
جمع بستن:
برای جمع بستن "نفر"، از "نفر" بهعنوان یک کلمه غیر قابل شمارش استفاده نمیشود. به همین دلیل به شکل "نفرات" نیز میتوان اشاره کرد، هرچند که استفاده از "نفرات" در زبان محاورهای کمی کمتر رایج است.
تطابق با فعل:
فعلها باید با تعداد نفرات سازگار باشند. مثلاً: "دو نفر آمدهاند" (فعل جمع) یا "یک نفر آمده است" (فعل مفرد).
استفاده در متنهای رسمی و غیررسمی:
"نفر" در هر دو نوع متنهای رسمی و غیررسمی قابل استفاده است، اما در متون علمی و رسمی ممکن است بهجای آن از واژههای دیگری مثل "فرد" استفاده شود.
این قواعد به شما کمک میکند تا در نگارش خود از کلمه "نفر" بهدرستی استفاده کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
در این مسابقه، هر نفر باید در مدت زمان معین به سوالات پاسخ دهد.
برای رستوران، ما دو نفر را دعوت کردیم تا شام را با هم بگذرانیم.
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر