جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: نمش . [ ن َ م ِ ] (ع ص ) ثور نَمِش ؛ آن گاو که نقطه هادارد. (مهذب الاسماء). گاو نر چپار. (از منتهی الارب ) . گاو نر چپار و ابلق . (ناظم الاطباء). گاو کوهی که بر او نقطه های سیاه و سفید باشد. (برهان قاطع) (از اقرب الموارد). ثور نَمِش القوائم ؛ که در قوائم او خطهای سیاه باشد. (از اقرب الموارد). || بعیر نمش ؛ شتر که در سَپَل آن نشانی باشد که بر روی زمین ظاهر گردد، بجز از اثرة. (از منتهی الارب ) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). || سیف نمش ؛ شمشیرکه بر پشت آن خطوط باشد. (منتهی الارب ). و شمشیر که بر آن شطب باشد. (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). ليس، لن، للجزم، على الرغم من، لا
کلمه "نمش" در زبان فارسی به معنای میزان رطوبت و یا نم بودن یک سطح است. این کلمه به طور خاص در زبان فارسی رایج نیست و ممکن است بیشتر در محاوره یا ادبیات خاصی به کار رود.
در تخصیص نگارش و قواعد:
۱. نقطهگذاری: در صورتی که "نمش" به عنوان جزء جملهای مورد استفاده قرار گیرد، باید با دقت به نحوهی نقطهگذاری توجه شود. مثلاً: "سطح زمین همیشه میتواند نمش داشته باشد."
۲. نحو: میتوانید این کلمه را در جملات مختلف به کار ببرید و به عنوان اسم یا قید به آن نگاه کنید.
۳. تلفظ: توجه به تلفظ صحیح این کلمه نیز حائز اهمیت است.
اگر درباره مفهوم یا کاربرد خاصی از این کلمه سؤال دارید، لطفاً بیشتر توضیح دهید تا به شما کمک بیشتری کنم.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
باران شدید باعث شد نمشهای روی زمین بیشتر نمایان شوند.
درختان پس از باران، زیبایی خاصی با نمشهای خود پیدا کردند.
کودک با دقت به نمشهای روی پوستش نگاه کرد و آنها را تعداد کرد.