جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

nimruz
midday  |

نیمروز

معنی: نیمروز. (اِخ ) عنوانی که به سیستان می دادند. (فرهنگ لغات شاهنامه ). زابل . (جهانگیری ) ولایت سیستان . (برهان قاطع) (آنندراج ) (غیاث اللغات ) (انجمن آرا) (از جهانگیری ) (رشیدی ) (معجم البلدان ) :
همان نیمروز از تو خالی مباد
که چون تو ندیده ست گیتی به یاد.
فردوسی .
سوی نیمروز آمد از راه بست
همه روی گیتی ز دشمن بشست .
فردوسی .
چوآمد به نزدیکی نیمروز
خبر شد به سالار گیتی فروز.
فردوسی .
نیمروز امروز از خواجه و از گوهر او
بیش از آن نازد کز سام یل و رستم زر.
فرخی .
نه خرد ولایتی است خراسان و هندوستان و سند و نیمروز و خوارزم . (تاریخ بیهقی ). اما در نیم روز دو قول گویند: یکی آنکه خسروان را در سالی یک روز مظالم بودی که داوری یک ساله را مظالم کردندی ، آن همه جهانیان به نیمروز راست گشتی و مظلومان سیستان را جداگانه نیم روز بایستی و بوالفرج بغدادی گوید نه چنین است اما حکمای عالم جهان را بخشش کردند بر برآمدن و فروشدن خورشید به نیمروز و حد آن چنان باشد که از سوی مشرق در آنجا که خورشید به کوتاه ترین روزی برآید و از سوی مغرب از آنجا که خورشید به درازترین روزی فروشود و این علم به حساب معلوم گردد. (تاریخ سیستان ) (یادداشت مؤلف ). و این جمله را به چهار قسمت کرده اند خراسان و ایران و نیم روز و باختر، هرچه حد شمال است باختر گویند و هرچه حد جنوب است نیمروز گویند... (تاریخ سیستان ). ما را یارگی نباشد که اندر پیش سواران ملک نیمروز به میدان اندر شویم . (تاریخ سیستان ).
ور به خرابی فتد از مملکت
گرسنه خسبد ملک نیمروز.
سعدی .
... ادامه
941 | 0
مترادف: 1- ظهر 2- خاور، مشرق
متضاد: 1- پسين، 2- باختر
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (قید) [پهلوی: nēmrōč] [قدیمی]
مختصات: (اِمر.)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: nimruz
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 313
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
midday | noontime , noon , meridian , noontide , south , nimroz
ترکی
Öğlen
فرانسوی
midi
آلمانی
mittag
اسپانیایی
mediodía
ایتالیایی
mezzogiorno
عربی
منتصف النهار | زوالي , ظهري , نصف النهار , ظهيرة , وضح النهار , نهار , زول الظهر , ظهرنصف النهار , قائلة قيلولة
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه «نیمروز» در زبان فارسی به معنای نیمه‌ی روز است و معمولاً به زمان‌هایی از روز که در وسط روز قرار دارد، اشاره دارد. در مورد قواعد نوشتاری و نگارشی این کلمه، نکات زیر را می‌توان در نظر گرفت:

  1. نوشتار صحیح: کلمه «نیمروز» به صورت پیوسته و با حروف کوچک نوشته می‌شود.

  2. نوشتار جدا: اگر بخواهید به معنای کاملاً واضح‌تری اشاره کنید، می‌توانید از کلمه «نیمه‌ی روز» استفاده کنید که برخی مواقع در نوشتار رسمی یا ادبی بهتر به نظر می‌رسد.

  3. استفاده در متن: این کلمه در جملات مختلف به کار می‌رود و معمولاً به زمان خاصی اشاره دارد. مثلاً: «ما در نیمروز به کلبه رفتیم.»

  4. نکات گرامری: کلمه «نیمروز» به عنوان اسم و مفعول استفاده می‌شود و معمولاً با فعل‌های حال یا گذشته به کار می‌رود.

  5. علامت‌گذاری: اگر در مورد نیمروز توضیحاتی بیشتر دهید، می‌توانید از ویرگول، دو نقطه یا علامت سوال استفاده کنید. به عنوان مثال: «نیمروز، زمان مناسبی برای استراحت است.»

با رعایت این نکات، می‌توانید به درستی از کلمه «نیمروز» در نوشتار خود استفاده کنید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. در نیمروز، آفتاب به شدت در آسمان می‌درخشد و دمای هوا افزایش می‌یابد.
  2. او تصمیم گرفت تا در سایه درختان بزرگ، از گرمای نیمروز کمی nghỉ کنید.
  3. کوه‌ها در نیمروز، با نور مستقیم خورشید، جلوه‌ای بسیار زیبا به خود می‌گیرند.

واژگان مرتبط: ظهر، نیم روز، موقع ظهر، وسط روز، خط نصف النهار، اوج، دایره طول، درجه کمال، بالاترین نقطه، جنوب

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری