جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

vasi
executor  |

وصی

معنی: وصی . [ وَص ْی ْ] (ع مص ) خوار گردیدن بعدِ رفعت و منزلت . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || گران سنگ شدن سپس ِ سبکی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد)(قاموس ). || نزدیک رسیدن . || پیوستن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). اتصال . (اقرب الموارد). پیوستن چیزی به چیزی . (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر). درهم و پیوسته روییدن گیاه . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). وَصی ّ. وصاء. وصاءة. (منتهی الارب ). || رسانیدن دو چیز را به هم یا رسانیدن کسی را به چیزی . (منتهی الارب ). وصل . (اقرب الموارد).
... ادامه
575 | 0
مترادف: 1- سرپرست، قيم، كفيل، وكيل، ولي 2- سفارشگر، ناصح
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم، صفت) [عربی: وَصِیّ، جمع: اَوصیاء]
مختصات: (وَ یّ) [ ع . ] (ص .)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: vasi
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 106
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
executor | administrate , vasi
ترکی
vasi
فرانسوی
exécuteur
آلمانی
testamentsvollstrecker
اسپانیایی
ejecutor
ایتالیایی
esecutore
عربی
المنفذ | منفذ الوصية , وصى , منجز
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

«وصی» یکی از واژه‌های فارسی است که به معنای شخص منتخب برای تصدی امور مالی یا حقوقی یک فرد، به ویژه پس از فوت او، به کار می‌رود. در نگارش و استفاده از این کلمه، رعایت چند نکته مهم است:

  1. نحوه نوشتار: کلمه «وصی» به صورت صحیح به همین شکل نوشته می‌شود و از لحاظ نگارشی نیازی به نشانه‌گذاری خاصی ندارد.

  2. نقطه‌گذاری: اگر «وصی» در انتهای جمله به کار رود، باید پس از آن نقطه گذاشته شود. به عنوان مثال: «او وصی متوفی بود.»

  3. تطابق با قواعد صرفی: در صورتی که بخواهیم از «وصی» در جملات مختلف استفاده کنیم، باید به تطابق آن با سایر واژه‌ها و ساختارهای جمله توجه کنیم:

    • برای مفرد: وصی،
    • برای جمع: وصی‌ها،
    • مثال: «وصی‌ها وظایف خاصی دارند.»
  4. استفاده از در کتابت: در متون رسمی و قانونی، معمولاً از «وصی» به عنوان یک اصطلاح حقوقی استفاده می‌شود و باید به مفهوم و شرایط قانونی آن دقت شود.

  5. اجتناب از ابهام: در جملات نوشته شده، تا حد امکان مشخص کنید که «وصی» به چه کسی اشاره دارد تا از ابهام جلوگیری شود.

مثال‌های صحیح:

  • «وصی متوفی باید طبق وصیت او عمل کند.»
  • «او به عنوان وصی تعیین شده است.»

با رعایت این نکات، می‌توان به شکل صحیح و موثری از کلمه «وصی» در نگارش فارسی استفاده کرد.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. وصی برای انجام آخرین خواسته‌های متوفی مسئولیت سنگینی بر عهده دارد.
  2. برای تعیین وصی، نیاز است که شخصی مورد اعتماد و باخبر از امور مالی انتخاب شود.
  3. وصی باید به دقت و با رعایت قوانین شرعی و قانونی، اموال را تقسیم کند.

واژگان مرتبط: مامور اجرا، قیم، اداره کردن، وصایت کردن، توزیع کردن، نظارت کردن، تقسیم کردن

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری