جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: ویران . (ص ) خراب . خَرِب . بایر. غیرمسکون . مقابل آباد. بیران . لم یزرع : این خبر که مردی به آمل زمینی خرید ویران و برنجستان کرد... (نوروزنامه ). - امثال : بر ده ویران خراج و عشر نیست . مولوی . || غیردرست . غیرسالم . خراب . آسیب دیده . صدمه دیده : به کشتی ّ ویران گذشتن بر آب به آید که در کار کردن شتاب . فردوسی . ویران شده دلها به می آبادان گردد آباد بر آن دست که پرورد رزآباد. ابوالمظفر جخج یا جمح . کیست کز نعمت زرّ تو و از بخشش تو کار ویران شده ٔ خویش نکرده ست آباد. فرخی . همه روز ویران کنی کار ما را نترسی که یک روز ویران بمانی . منوچهری . || ویرانه . خرابه . درهم گسسته و در و دیوار و سقف فروریخته : شبستان بدینگونه ویران بُوَد نه اندرخور شاه ایران بُوَد. فردوسی . خانه از پای بست ویران است خواجه در بند نقش ایوان است . سعدی . گنج طلب کن چو به ویران رسی پنجه نهان کن چو به شیران رسی . خواجو. - ویران سرا ؛ سرای ویران : خاک وجود ما را از آب دیده گل کن ویرانسرای دل را گاه عمارت آمد. حافظ. باير، خراب، خرابه، فروريخته، مخروب، مخروبه، منهدم، ناآباد، ويرانه آباد dilapidated, desolate, subversive, ruinous, destruction متهدم، خرب، مهلهل، متدفق harap ruiné ruiniert arruinado rovinato پاره پاره، متروک، حزین، بی جمعیت، واژگون، وابسته به خرابکاری، ویرانگر، خانمان برانداز، خراب کننده
کلمه "ویران" در زبان فارسی به معنای تخریبشده یا نابود شده است و به عنوان یک صفت یا اسم مورد استفاده قرار میگیرد. در زیر، چند نکته درباره قواعد فارسی و نگارشی مرتبط با این کلمه آورده شده است:
نحو و جملهسازی:
"ویران" میتواند به عنوان صفت در جملات به کار رود. مثلاً: "خانه ویران شده است."
همچنین میتواند به عنوان اسم به کار رود: "این ویران از گذشتههای دور باقی مانده است."
کاربردهای ادبی:
در شعر و ادبیات، "ویران" میتواند نماد جدایی، فقدان یا غم باشد. استفاده از آن در ترکیب با دیگر کلمات میتواند تصویرهای شاعرانهای خلق کند.
صرف و نحو:
"ویران" به صورت مستقل به کار میرود و معمولاً قبل یا بعد از اسم مورد نظر قرار میگیرد. مثلاً: "ویران شهر" یا "شهر ویران".
تضاد و همنشینی:
میتوان با استفاده از کلمات متضاد، مانند "آباد"، به تضاد بین ویرانی و آبادانی اشاره کرد.
نگارش و املاء:
در نوشتار فارسی، املای "ویران" صحیح است و باید به همین شکل نوشته شود.
اسامی مفعولی و قید:
"ویران" میتواند به عنوان فعل مفعولی در جملات نیز به کار رود، مثلاً: "ساختمان ویران شده است."
با رعایت این نکات، میتوان به طور مؤثری از کلمه "ویران" در نگارشهای خود استفاده کرد.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
پس از طوفان شدید، شهر به ویرانی تبدیل شد و بسیاری از ساختمانها تخریب شدند.
داستانهای آن منطقه درباره زندگی ویرانشدگان جنگ، تاریخ دردناک آن مردم را روایت میکند.
طمع و سوءمدیریت منابع طبیعی، منجر به ویرانی زیستمحیطی و مشکلات جدی برای نسلهای آینده خواهد شد.
لغتنامه دهخدا
واژگان مرتبط: پاره پاره، متروک، حزین، بی جمعیت، واژگون، وابسته به خرابکاری، ویرانگر، خانمان برانداز، خراب کننده